Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
extend
U
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending
U
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends
U
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
boom
U
توسعه یافتن
booming
U
توسعه یافتن
booms
U
توسعه یافتن
boomed
U
توسعه یافتن
to spread
[across]
[over]
U
توسعه یافتن
[سرتاسر]
overdevelop
U
توسعه و عمران زیاد یافتن
expands
U
منبسط کردن توسعه دادن
enlarged
U
توسعه دادن وسیع کردن
enlarging
U
توسعه دادن وسیع کردن
expand
U
منبسط کردن توسعه دادن
expanding
U
منبسط کردن توسعه دادن
enlarges
U
توسعه دادن وسیع کردن
to fill out
U
تکمیل کردن توسعه دادن
enlarge
U
توسعه دادن وسیع کردن
enlarged
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarges
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
enlarging
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
extends
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extending
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extend
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
locate
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locates
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
extend
U
تمدید کردن
extending
U
تمدید کردن
extends
U
تمدید کردن
expanding
U
توسعه دادن بسط دادن
expands
U
توسعه دادن بسط دادن
expand
U
توسعه دادن بسط دادن
promoted
U
توسعه دادن
spreads
U
توسعه دادن
enlarges
U
توسعه دادن
develops
U
توسعه دادن
spread
U
توسعه دادن
enlarging
U
توسعه دادن
develop
U
توسعه دادن
extends
U
توسعه دادن
extending
U
توسعه دادن
promotes
U
توسعه دادن
promoting
U
توسعه دادن
enrich
U
توسعه دادن
enriches
U
توسعه دادن
to open out
U
توسعه دادن
enriching
U
توسعه دادن
enlarged
U
توسعه دادن
enlarge
U
توسعه دادن
developement
U
توسعه دادن
promote
U
توسعه دادن
increases
U
توسعه دادن
open out
U
توسعه دادن
increase
U
توسعه دادن
increased
U
توسعه دادن
extend
U
توسعه دادن
to unfold
U
توسعه دادن
develop
U
توسعه دادن اشکارکردن
outstretch
U
توسعه دادن بسط
to develop
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
to grow
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
develops
U
توسعه دادن اشکارکردن
expansion
U
توسعه گسترش دادن کشیدن
aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
runs
U
دوام یافتن ادامه دادن
run
U
دوام یافتن ادامه دادن
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
replaced
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replace
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replacing
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replaces
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
bionics
U
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
deploying
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
protraction
U
تمدید
prorogation
U
تمدید
prolongation
U
تمدید
extensions
U
تمدید
extension
U
تمدید
hold over
U
تمدید
continuation
U
تمدید
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
porolongation of a period
U
تمدید مدتی
extended
U
تمدید یافته
extendable
U
قابل تمدید
revivals
U
تمدید استقرارمجدد
extensible
U
قابل تمدید
revival
U
تمدید استقرارمجدد
extended
U
تمدید شده
inextensible
U
تمدید نا پذیر
extensibility
U
قابلیت تمدید
propagated
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
extension of the agreement
U
تمدید مدت قرارداد
prolongation of treaty
U
تمدید مدت معاهده
extension
U
تمدید قسمت الحاقی
options
U
حق باشگاه در تمدید قرارداد
option
U
حق باشگاه در تمدید قرارداد
extensions
U
تمدید اسناد تجاری
extension
U
تمدید اسناد تجاری
extensions
U
تمدید قسمت الحاقی
respite
U
استراحت تمدید مدت
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
extensible
U
قابلیت تمدید قابل تعمیم
meets
U
: برخورد کردن یافتن
meet
U
: برخورد کردن یافتن
terminate
U
محدود کردن خاتمه یافتن
migrating
U
سیر کردن انتقال یافتن
terminated
U
محدود کردن خاتمه یافتن
migrated
U
سیر کردن انتقال یافتن
terminates
U
محدود کردن خاتمه یافتن
migrates
U
سیر کردن انتقال یافتن
migrate
U
سیر کردن انتقال یافتن
amended
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
amend
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
exchange
U
عوض کردن تسعیر یافتن
mend
U
رفو کردن بهبودی یافتن
transfuse
U
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
amending
U
بهتر کردن بهبودی یافتن
strengthens
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthened
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthen
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
mends
U
رفو کردن بهبودی یافتن
mended
U
رفو کردن بهبودی یافتن
gained
U
کسب کردن باز یافتن
gain
U
کسب کردن باز یافتن
exchanges
U
عوض کردن تسعیر یافتن
exchanged
U
عوض کردن تسعیر یافتن
improve
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improved
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
exchanging
U
عوض کردن تسعیر یافتن
improves
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving
U
بهبودی یافتن پیشرفت کردن
gains
U
کسب کردن باز یافتن
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
center
U
کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
ends
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
terminates
U
پایان دادن پایان یافتن
terminate
U
پایان دادن پایان یافتن
end
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
terminated
U
پایان دادن پایان یافتن
adjourn
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
head-hunting
<idiom>
U
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
flow
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragons
U
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
flows
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragon
U
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
flowed
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
malfunction
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
preventive detention
U
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
enhancements
U
توسعه سخت افزاری و نرم افزاری تکمیل کردن یا به روز در اوردن یک کامپیوتر یاسیستم نرم افزاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com