English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (45 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
to develop [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
to grow [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
expands U منبسط کردن توسعه دادن
expanding U منبسط کردن توسعه دادن
enlarged U توسعه دادن وسیع کردن
to fill out U تکمیل کردن توسعه دادن
expand U منبسط کردن توسعه دادن
enlarging U توسعه دادن وسیع کردن
enlarges U توسعه دادن وسیع کردن
enlarge U توسعه دادن وسیع کردن
extends U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarged U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging U توسعه دادن زیاد بحث کردن
extending U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarges U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge U توسعه دادن زیاد بحث کردن
extend U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extends U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extending U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
expands U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
expand U توسعه دادن بسط دادن
expanding U توسعه دادن بسط دادن
expands U توسعه دادن بسط دادن
develop U توسعه دادن
extends U توسعه دادن
extending U توسعه دادن
develops U توسعه دادن
developement U توسعه دادن
spreads U توسعه دادن
spread U توسعه دادن
promoted U توسعه دادن
promotes U توسعه دادن
promoting U توسعه دادن
to open out U توسعه دادن
increase U توسعه دادن
increased U توسعه دادن
increases U توسعه دادن
extend U توسعه دادن
to unfold U توسعه دادن
enlarged U توسعه دادن
enlarging U توسعه دادن
enriches U توسعه دادن
enrich U توسعه دادن
promote U توسعه دادن
enriching U توسعه دادن
enlarge U توسعه دادن
enlarges U توسعه دادن
open out U توسعه دادن
outstretch U توسعه دادن بسط
develops U توسعه دادن اشکارکردن
develop U توسعه دادن اشکارکردن
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
development aid volunteer U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
location U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
locations U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
enhanced U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse U تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
hartley U بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
blends U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
process U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
outreach U توسعه یافتن توسعه
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
conserved U کنسرو تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
process U تهیه و تولید کردن
processes U تهیه و تولید کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
preparations U تهیه کردن اتش
conserve U کنسرو تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
get U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
harness U اشیاء تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
enables U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
gets U تهیه کردن فهمیدن
bill U تهیه کردن صورتحساب
extemporised U فورا تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
fund U تهیه وجه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
add insult to the injury <idiom> U [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
to get back on one's feet U وضعیت خود را بهتر کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com