Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
economic development
U
توسعه اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
e r p
U
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
inward looking development policies
U
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
organization for economic co opration
U
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
take off
U
خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Other Matches
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
U
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
stop go policy
U
توسعه
development
U
توسعه
developments
U
توسعه
outspread
U
توسعه
promotion
U
توسعه
enlargements
U
توسعه
enlargement
U
توسعه
enlarging
U
توسعه
enlarged
U
توسعه
enlarge
U
توسعه
extensions
U
توسعه
extension
U
توسعه
enlarges
U
توسعه
delelopment
U
توسعه
promotions
U
توسعه
increment
U
توسعه
spread
U
توسعه
spreads
U
توسعه
amplification
U
توسعه
upgrowth
U
توسعه
increments
U
توسعه
expansion
U
توسعه
economical
U
اقتصادی
economic
U
اقتصادی
socio economic
U
اقتصادی
economy
U
اقتصادی
economies
U
اقتصادی
exepandable
U
قابل توسعه
enlarged
U
توسعه دادن
spreads
U
توسعه دادن
enlarges
U
توسعه دادن
booms
U
توسعه یافتن
expandsionism
U
توسعه طلبی
extensibility
U
توسعه پذیری
expanded , capacity
U
توسعه فرفیت
extendable
U
توسعه پذیر
booms
U
توسعه عظیم
booming
U
توسعه یافتن
booming
U
توسعه عظیم
enlarge
U
توسعه دادن
extensible
U
توسعه پذیر
expandability
U
قابلیت توسعه
export promotion
U
توسعه صادرات
enlarging
U
توسعه دادن
enrich
U
توسعه دادن
increases
U
توسعه دادن
underdeveloped
U
توسعه نیافته
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
combat development
U
توسعه رزمی
cultural development
U
توسعه فرهنگی
developement
U
توسعه دادن
development bank
U
بانک توسعه
development plan
U
برنامه توسعه
development policy
U
سیاست توسعه
development time
U
زمان توسعه
development tools
U
ابزار توسعه
increase
U
توسعه دادن
enriches
U
توسعه دادن
enriching
U
توسعه دادن
promote
U
توسعه دادن
promoted
U
توسعه دادن
promotes
U
توسعه دادن
promoting
U
توسعه دادن
expansionist
U
توسعه طلبی
expansive
U
متمایل به توسعه
increased
U
توسعه دادن
expansionism
U
توسعه طلبی
spread
U
توسعه دادن
expansion
U
گسترش توسعه
historical development
U
توسعه تاریخی
regional development
U
توسعه منطقهای
self development
U
توسعه نفس
urban renewal
U
توسعه شهری
social development
U
توسعه اجتماعی
amplification
U
توسعه تقویت
extends
U
توسعه دادن
open out
U
توسعه دادن
technical development
U
توسعه فنی
extending
U
توسعه دادن
rural development
U
توسعه روستائی
research and development
U
تحقیق و توسعه
develop
U
توسعه دادن
progation
U
توسعه تکثیر
pole of development
U
قطب توسعه
develops
U
توسعه دادن
phasess of development
U
مراحل توسعه
pattern of development
U
الگوی توسعه
regional development
U
توسعه ناحیهای
expanse
U
بسط و توسعه
expanses
U
بسط و توسعه
path of expansion
U
مسیر توسعه
boom
U
توسعه یافتن
to unfold
U
توسعه دادن
extend
U
توسعه دادن
underdevelopment
U
توسعه نیافتگی
monetary expansion
U
توسعه پولی
increscent
U
زیادی توسعه
under development
U
دردست توسعه
to open out
U
توسعه دادن
boom
U
توسعه عظیم
internal development
U
توسعه داخلی
boomed
U
توسعه یافتن
boomed
U
توسعه عظیم
uneven development
U
توسعه نامتوازن
economic index
U
شاخص اقتصادی
economic independence
U
استقلال اقتصادی
economic income
U
درامد اقتصادی
economic incentives
U
انگیزههای اقتصادی
economic history
U
تاریخ اقتصادی
economic growth
U
رشد اقتصادی
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
economic indicator
U
علائم اقتصادی
Economic enciclement ( blockade , embargo ) .
U
محاصره اقتصادی
economic life
U
عمر اقتصادی
economic law
U
قانون اقتصادی
economic justification
U
توجیه اقتصادی
economic institutions
U
نهادهای اقتصادی
economic integration
U
همبستگی اقتصادی
economic integration
U
یکپارچگی اقتصادی
economic analysis
U
تحلیل اقتصادی
economic infrastructure
U
زیربنای اقتصادی
economic interest
U
منافع اقتصادی
economic good
U
کالای اقتصادی
economic behaviour
U
کردار اقتصادی
socioeconomic
U
اجتماعی- اقتصادی
economic depression
U
بحران اقتصادی
economic decisions
U
تصمیمات اقتصادی
economic crisis
U
بحران اقتصادی
economic council
U
شورای اقتصادی
economic friction
U
موانع اقتصادی
economic cost
U
هزینه اقتصادی
economic stringency
U
محدودیت اقتصادی
economic constraint
U
محدودیت اقتصادی
economic conflict
U
تضاد اقتصادی
economic commission
U
هیئت اقتصادی
economic choice
U
انتخاب اقتصادی
economic appraisal
U
ارزیابی اقتصادی
economic doctrines
U
اموزههای اقتصادی
economic doctrines
U
دکترین اقتصادی
economic goals
U
اهداف اقتصادی
economic geography
U
جغرافیای اقتصادی
economic friction
U
اصطکاک اقتصادی
schools of economics
U
مکتبهای اقتصادی
economic disincentives
U
بازدارندههای اقتصادی
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
economic fluctuation
U
نوسان اقتصادی
economic feasibility
U
توجیه اقتصادی
economic ends
U
هدفهای اقتصادی
economic efficiency
U
کارائی اقتصادی
economic dynamics
U
پویائی اقتصادی
shortcut
U
طریقه اقتصادی
economic domination
U
تسلط اقتصادی
economic classes
U
طبقات اقتصادی
economic man
U
انسان اقتصادی
flucuations
U
نوسانات اقتصادی
economic thought
U
تفکر اقتصادی
economic theory
U
نظریه اقتصادی
economic system
U
نظام اقتصادی
economic surplus
U
مازاد اقتصادی
economic structure
U
بنیان اقتصادی
economic structure
U
ساختار اقتصادی
economic statistics
U
امارهای اقتصادی
economic stability
U
ثبات اقتصادی
economic significance
U
اهمیت اقتصادی
economic self sufficiency
U
خودکفائی اقتصادی
economic sanctions
U
مجازاتهای اقتصادی
economic sanctions
U
تحریم اقتصادی
economic resources
U
منابع اقتصادی
economic thought
U
اندیشه اقتصادی
economic trend
U
روند اقتصادی
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
homo economicus
U
انسان اقتصادی
economic refugee
U
پناهنده اقتصادی
economy factor
U
ضریب اقتصادی
economic welfare
U
رفاه اقتصادی
economic wealth
U
ثروت اقتصادی
economic waste
U
اتلاف اقتصادی
economic warfare
U
مبارزه اقتصادی
economic variable
U
متغیر اقتصادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com