Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uniform distribution
U
توزیع یکنواخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aerating agent
U
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
Other Matches
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
uniforms
U
یکنواخت یکنواخت کردن
uniform
U
یکنواخت یکنواخت کردن
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
same
U
یکنواخت
monotone
U
یکنواخت
monotonous
U
یکنواخت
monotonic
U
یکنواخت
smoothly
U
یکنواخت
uniform
U
یکنواخت
steadiest
U
یکنواخت
steady
U
یکنواخت
steadying
U
یکنواخت
steadies
U
یکنواخت
uniforms
U
یکنواخت
steadied
U
یکنواخت
harmonizes
U
یکنواخت کردن
uniform sand
U
ماسه یکنواخت
harmonises
U
یکنواخت کردن
harmonising
U
یکنواخت کردن
standardised
U
یکنواخت کردن
harmonizing
U
یکنواخت کردن
standardization
U
یکنواخت کردن
harmonize
U
یکنواخت کردن
standardization
U
یکنواخت سازی
harmonized
U
یکنواخت کردن
uniform flow
U
جریان یکنواخت
standardising
U
یکنواخت کردن
standardizing
U
یکنواخت کردن
standardizes
U
یکنواخت کردن
standardize
U
یکنواخت کردن
uniform field
U
میدان یکنواخت
harmonised
U
یکنواخت کردن
standardises
U
یکنواخت کردن
droning
U
سخن یکنواخت
drones
U
سخن یکنواخت
droned
U
سخن یکنواخت
drone
U
سخن یکنواخت
invariable
U
یکنواخت نامتغیر
sing-song
U
شعر یکنواخت
sing-songs
U
شعر یکنواخت
solid-shade dyeing
U
رنگرزی یکنواخت
sing-songs
U
صدایمصنوعی و یکنواخت
uniformly
U
بطور یکنواخت
level tone
U
اهنگ یکنواخت
sing-song
U
صدایمصنوعی و یکنواخت
level out
U
یکنواخت کردن
monotonously
U
بطور یکنواخت
continuous current
U
جریان یکنواخت
flat rate
U
نرخ یکنواخت
level colour
U
رنگ یکدست یا یکنواخت
flat
U
یکنواخت پایین دست
flattest
U
یکنواخت پایین دست
continuous duty
U
کار مداوم یکنواخت
equilibrium
U
یکنواخت شدن رنگینه ها
trim
U
یکنواخت کردن با قیچی
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
drabbest
U
یکنواخت وخسته کننده
uniform aggregate
U
مصالح ریزدانه یکنواخت
standard
U
همگون یکنواخت یکجور
standards
U
همگون یکنواخت یکجور
steadily
U
بطور پیوسته و یکنواخت
uniformly distribution load
U
بار گسترده یکنواخت
uniformly distributed load
U
بار گسترده یکنواخت
drabber
U
یکنواخت وخسته کننده
drab
U
یکنواخت وخسته کننده
power line filter
U
یکنواخت کننده برق
monotone
U
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
singsong
U
بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن
uninterrupted duty
U
کار مداوم غیر یکنواخت
man power leveling
U
یکنواخت کردن نیروی انسانی
sing-song
U
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
drones
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droned
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
drone
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droning
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
sing-songs
U
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
to get into a rut
U
یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن
[کاری]
despotic network
U
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
asynchronous
U
اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
distribution
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
pave
U
[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
capacitor intel filter
U
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
raster graphics
U
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
under weft
U
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
dispensation
U
توزیع
distributions
U
توزیع
issued
U
توزیع
dissemination
U
توزیع
repartition
U
توزیع
dispensations
U
توزیع
distribution
U
توزیع
marketing
U
توزیع
issues
U
توزیع
allotment
U
توزیع
t distribution
U
توزیع تی
allotments
U
توزیع
issue
U
توزیع
equalizing basin
U
حوضچه توزیع اب
distributivity
U
توزیع پذیری
energy distribution
U
توزیع انرژی
fixed system
U
توزیع ثابت اب
gauaaian distribution
U
توزیع گوسی
fire distribution
U
توزیع اتش
issue commissary
U
مسئول توزیع
gaussian distribution
U
توزیع نرمال
land distribution
U
توزیع اراضی
hypergeometric distribution
U
توزیع فراهندسی
functional distribution
U
توزیع اساسی
frequency distribution
U
توزیع بسامد
frequency distribution
U
توزیع فراوانی
indistributable
U
غیرقابل توزیع
exponential distribution
U
توزیع نمایی
distributively
U
بشکل توزیع
distribution function
U
تابع توزیع
distribution free
U
نابسته به توزیع
distribution factors
U
ضرایب توزیع
distribution factor
U
ضریب توزیع
distribution curve
U
منحنی توزیع
generalized function
U
توزیع
[ریاضی]
distributing point
U
نقطه توزیع
Excess Distribution
U
توزیع فراوانی
distributable
U
قابل توزیع
distribution law
U
قانون توزیع
distribution of income
U
توزیع درامد
distribution time
U
زمان توزیع
distribution system
U
سیستم توزیع
distribution system
U
شبکه توزیع
distribution ratio
U
نسبت توزیع
Distribution
U
توزیع
[ریاضی]
distribution panel
U
تابلوی توزیع
wealth distribution
U
توزیع ثروت
distribution of wealth
U
توزیع ثروت
income distribution
U
توزیع درامد
dispensator
U
توزیع کننده
symmetrical distribution
U
توزیع متقارن
reseller
U
توزیع کننده
unit of issue
U
واحد توزیع
reinforcement distribution
U
توزیع ارماتورها
rectangular distribution
U
توزیع مستطیلی
random distribution
U
توزیع تصادفی
random distribution
U
توزیع بی نظم
qualitative distribution
U
توزیع کیفی
probability distribution
U
توزیع احتمال
revolving top
U
استوانه توزیع
stresses distribution
U
توزیع تنشها
table of distribution
U
جدول توزیع
the two o'clock d.
U
توزیع ساعت دو
trade channel
U
مجرای توزیع
truncated distribution
U
توزیع ناقص
unfair distribution
U
توزیع ناعادلانه
stress distribution
U
توزیع تنش
spatial distribution
U
توزیع فضائی
sample distribution
U
توزیع نمونه
rotation system
U
توزیع تناوبی
population distribution
U
توزیع جمعیت
normal distribution
U
توزیع بهنجار
normal distribution
U
توزیع نرمال
marketing channel
U
مجرای توزیع
market channels
U
مجاری توزیع
load distribution
U
توزیع بار
normal plane
U
توزیع نرمال
unit of issue
U
مبنای توزیع
poisson distribution
U
توزیع پواسون
poissan distribution
U
توزیع پواسن
planck distribution
U
توزیع پلانک
pareto distribution
U
توزیع پاراتو
optimal distribution
U
توزیع ایده ال
optimal distribution
U
توزیع بهینه
normalized distribution
U
توزیع بهنجار
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
binomial distribution
U
توزیع دو جملهای
distributors
U
توزیع کننده
dispatching
U
توزیع امکانات
angular distribution
U
توزیع زاویهای
bernoulli distribution
U
توزیع برنولی
distribute
U
توزیع کردن
distributes
U
توزیع کردن
basic of issue
U
مبنای توزیع
arrengement of the reonforcement
U
توزیع اماتور
distributing
U
توزیع کردن
distributor
U
توزیع کننده
distributed
U
توزیع شده
dispenses
U
توزیع کردن
dispensed
U
توزیع کردن
redistribution
U
توزیع مجدد
dispense
U
توزیع کردن
allotments
U
تخصیص توزیع
allotment
U
تخصیص توزیع
issued
U
توزیع کردن
issue
U
توزیع کردن
deals
U
توزیع کردن
deal
U
توزیع کردن
marketing
U
بازاریابی و توزیع
dispensing
U
توزیع کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com