English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
factor earnings U درامد عوامل تولید
distribution of income U توزیع درامد
income distribution U توزیع درامد
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
personal distribution U توزیع درامد فردی
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
factors of production U عوامل تولید
agents of production U عوامل تولید
production factors U عوامل تولید
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
fixed factor U عوامل ثابت تولید
inputs U عوامل تولید منابع
elements of expense U عوامل تولید هزینه
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
factor mobility U تحرک عوامل تولید
factor markets U بازارهای عوامل تولید
factor cost line U خط هزینه عوامل تولید
fixed factor U عوامل تولید ثابت
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
input output table U این جدول جریان عوامل تولید
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
fission products U عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
m factors U عوامل ام
effects U عوامل
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
factor productivity U بازدهی عوامل
justificatory conditions U عوامل موجهه
psychological factors U عوامل روانی
institutional factors U عوامل نهادی
excusatory conditions U عوامل رافعه
human factor U عوامل انسانی
growth factors U عوامل رشد
complementary factors U عوامل مکمل
motivational factors U عوامل محرکه
natural agents U عوامل طبیعی
variable factors U عوامل متغیر
factor demand U تقاضای عوامل
factor proportion U نسبت عوامل
adverse factors U عوامل نامساعد
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
factor price U قیمت عوامل
balancing factors U عوامل جبرانی
constant factors U عوامل ثابت
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
allocative factors U عوامل تخصیصی
demand factors U عوامل تقاضا
elements of expense U عوامل هزینهای
technical data U عوامل فنی
cryptovariable U عوامل متغیر رمز
diseconomies U عوامل زیان اور
competitive factors U عوامل محرک رقابت
ingredients U داخل شونده عوامل
ingredient U داخل شونده عوامل
weathering U اثر عوامل جوی
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
polygene U عوامل توارثی غیرهمردیف
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
factor productivity U بهره دهی عوامل
factor price equalization U برابرسازی قیمت عوامل
factor analysis U تجزیه و تحلیل عوامل
aiming group U عوامل مثلث گیری
retarding factors U عوامل کند کننده
factor price distortions U انحراف قیمت عوامل
additional production personnel عوامل دیگر تولد
o technique U تحلیل عوامل زمانی
market forces U عوامل موثردر بازار
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
self buried U مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
m factors U عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
physiocracy U حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
returned U درامد
hatches U درامد
return U درامد
returns U درامد
revenue U درامد
hatch U درامد
makings U درامد
returning U درامد
earning U درامد
remunerative U پر درامد
means U درامد
total revenue U درامد کل
income U درامد
prelusion U درامد
earnings U درامد
proceeds U درامد
hatched U درامد
admission U درامد
admissions U درامد
total income U درامد کل
it wasprologue to the nextmove U درامد
emolument U درامد
emoluments U درامد
comings in U درامد
gainings U درامد
prologue U پیش درامد
prologues U پیش درامد
mean U منابع درامد
relative income U درامد نسبی
actual income U درامد واقعی
permanent income U درامد دائمی
economic income U درامد اقتصادی
revenue function U تابع درامد
revenue sharing U سهیم در درامد
revenue sources U منابع درامد
earnings per share U درامد هر سهم
aura U پیش درامد
auras U پیش درامد
meaner U منابع درامد
meanest U منابع درامد
present income U درامد جاری
present income U درامد حال
gross income U درامد ناخالص
means U توانائی درامد
earns U درامد داشتن
earned U درامد داشتن
earn U درامد داشتن
psychic income U درامد بی دردسر
flow of income U گردش درامد
flow of income U جریان درامد
fixed income U درامد ثابت
unearned revenue U درامد باداورده
unearned revenue U درامد نامکتسب
real income U درامد واقعی
annual earnings U درامد سالانه
annual income U درامد سالانه
attachment of earnings U توقیف درامد
income taxes U مالیات بر درامد
to bring a return U درامد دادن
income tax U مالیات بر درامد
deferred credits U درامد پس افتاده
supplementary income U درامد تکمیلی
tax revenue U درامد مالیاتی
deduction from income U کسور درامد
temporary income U درامد موقتی
average revenue U درامد متوسط
transitory income U درامد انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
benefice U درامد کلیسایی
total revenue function U تابع درامد کل
total revenue curve U منحنی درامد کل
disposable income U درامد دریافتی
sinfonia U پیش درامد
preludes U پیش درامد
stream of income U جریان درامد
broken-down U ازپای درامد
broken down U ازپای درامد
overture U پیش درامد
overtures U پیش درامد
current income U درامد جاری
municipal revenue U درامد شهرداری
income determination U تعیین درامد
marginal income U درامد نهائی
marginal revenue U درامد نهائی
net income U درامد خالص
net revenue U درامد خالص
income and expenditure U درامد و هزینه
nominal income U درامد اسمی
income analysis U تحلیل درامد
notional income U درامد فرضی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com