Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 282 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
take care of
U
توجه کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
focus
U
متمرکز کردن توجه
focused
U
متمرکز کردن توجه
focuses
U
متمرکز کردن توجه
focussed
U
متمرکز کردن توجه
focusses
U
متمرکز کردن توجه
focussing
U
متمرکز کردن توجه
weighting
U
مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
service
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
ward
U
نگهداری کردن توجه کردن
wards
U
نگهداری کردن توجه کردن
audit
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audit
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
auditing
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audits
U
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
attention
U
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
attentions
U
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
reference
U
توجه کردن یا کار کردن با چیزی
references
U
توجه کردن یا کار کردن با چیزی
assist
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
assisted
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
assisting
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
assists
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
refer
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refers
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
advert
U
توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
adverts
U
توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
mark
U
توجه کردن
marks
U
توجه کردن
attend
U
توجه کردن
attend
U
توجه یا رسیدگی کردن
attending
U
توجه کردن
attending
U
توجه یا رسیدگی کردن
attends
U
توجه کردن
attends
U
توجه یا رسیدگی کردن
distract
U
منحرف کردن توجه
distracts
U
منحرف کردن توجه
note
U
توجه کردن ذکر کردن
notes
U
توجه کردن ذکر کردن
noting
U
توجه کردن ذکر کردن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
tent
U
توجه کردن
tents
U
توجه کردن
welfare
U
توجه کردن
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
figure on
U
توجه کردن
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
make a diplomatic representation
U
به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
perpend
U
توجه کردن
to call
U
توجه کسیراجلب کردن
to come in to notice
U
جلب توجه کردن
to court favour
U
توجه و التفات کسی را طلب کردن
to ingratite oneself
U
خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
to llok
U
توجه کردن
to take keep
U
توجه کردن
to take notice
U
ملتفت بودن توجه کردن
to turn a d. ear to
U
توجه نکردن به بی اعتنایی کردن به
to watch over
U
توجه کردن
upstaged
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstages
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaging
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
catch one's eye
<idiom>
U
توجه کسی را جلب کردن
feather one's nest
<idiom>
U
به علائق خود توجه کردن
get with it
<idiom>
U
توجه کردن
pay attention
<idiom>
U
توجه کردن
zero in on
<idiom>
U
تمام توجه شخصی را جلب کردن(میخ کسی شدن)
to notice
U
توجه کردن
[ملاحضه کردن ]
to pay attention to something
[someone]
U
به چیزی
[کسی ]
توجه کردن
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
to put somebody in a backwater
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
Other Matches
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
note
U
توجه
attention
U
توجه
notes
U
توجه
attentions
U
توجه
unresponsive
U
بی توجه
noting
U
توجه
unconsidered
U
بی توجه
turn to
U
توجه
regards
U
توجه
cared
U
توجه
re
U
با توجه به
re-
U
با توجه به
tendance
U
توجه
regarded
U
توجه
regard
U
توجه
NB
U
توجه!
keep
U
توجه
keeps
U
توجه
care
U
توجه
cares
U
توجه
attention to orders
U
توجه
mindfulness
U
توجه
remarks
U
توجه
attentiveness
U
توجه
adverence
U
توجه
remarking
U
توجه
advertence
U
توجه
advertency
U
توجه
attendances
U
توجه
inattentive
U
بی توجه
heed
U
توجه
heeded
U
توجه
heeding
U
توجه
heeds
U
توجه
attendance
U
توجه
listlessly
U
بی توجه
listless
U
بی توجه
oblivious
U
بی توجه
heedfully
U
با توجه
heedfulness
U
توجه
remark
U
توجه
mindfully
U
با توجه
assiduity
U
توجه
remarked
U
توجه
observingly
U
از روی توجه
notices
U
توجه اطلاع
to drive at
U
توجه داشتن به
nota bene
U
توجه شود
noticing
U
توجه اطلاع
attention to orders
U
توجه کنید
intentness
U
سرگرمی توجه
focal point
U
کانون توجه
detraction
U
کاهش توجه
riding high
<idiom>
U
جالب توجه
polarity
U
توجه به قطب
polarities
U
توجه به قطب
wistfulness
U
توجه دقت
notice
U
توجه اطلاع
hypoprosexia
U
فقدان توجه
hypoprosessis
U
فقدان توجه
at nurse
U
در توجه دایه
noticed
U
توجه اطلاع
regard
U
رعایت توجه
nota bene
U
قابل توجه
span of attention
U
فراخنای توجه
introversion
U
توجه بدرون
unwitting
U
بی توجه بی هوش
devil may care
U
بی توجه به مقام
interest
U
توجه نظر
interests
U
توجه نظر
favours
U
توجه مرحمت
look after
U
توجه داشتن به
considerations
U
توجه تامل
considerations
U
توجه مراعات
favoured
U
طرف توجه
consideration
U
توجه تامل
striking
U
قابل توجه
unscrupulous
U
بی توجه به نیک و بد
attention deficit
U
کاستی توجه
attention span
U
فراخنای توجه
warnings
U
توجه به خط ر ممکن
warning
U
توجه به خط ر ممکن
attention seeking
U
توجه طلب
liberal
U
جالب توجه
liberals
U
جالب توجه
attention getting
U
توجه طلب
strikingly
U
قابل توجه
remarkable
U
جالب توجه
remarkable
U
قابل توجه
consideration
U
توجه مراعات
noteworthy
U
قابل توجه
cautioning
U
توجه کنید
cautioning
U
اخطار توجه
see after
U
توجه داشتن به
substantial
U
قابل توجه
self care
U
توجه از خود
cautions
U
اخطار توجه
noticeable
U
قابل توجه
Your attention please.
U
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
Take care of the infant.
U
از نوزاد توجه کن
cautions
U
توجه کنید
field of attention
U
میدان توجه
wistfully
U
با دقت و توجه
notwithstanding
U
بدون توجه
favored
U
توجه مرحمت
safe keeping
U
حفافت توجه
favors
U
توجه مرحمت
cautioned
U
توجه کنید
caution
U
اخطار توجه
favour
U
توجه مرحمت
caution
U
توجه کنید
interesting
U
جالب توجه
favouring
U
توجه مرحمت
favor
U
توجه مرحمت
engaging
U
جالب توجه
cautioned
U
اخطار توجه
favoring
U
توجه مرحمت
notables
U
جالب توجه
notable
U
جالب توجه
notation
U
ثبت توجه
notations
U
ثبت توجه
eye catcher
U
چیزجالب توجه
as to that
<adv.>
U
با توجه به این
inattention
U
عدم توجه
auspices
U
حسن توجه
considerable
U
قابل توجه
hereunto
<adv.>
U
با توجه به این
hereto
<adv.>
U
با توجه به این
inattention
U
فقدان توجه
auspice
U
حسن توجه
yummy
U
جالب توجه
tentless
U
بی توجه بی دقت
regards
U
رعایت توجه
concerning this
<adv.>
U
با توجه به این
for this purpose
<adv.>
U
با توجه به این
oyez
U
توجه کنید
tendencies
U
توجه استعداد
to be d. to
U
توجه نکردن به
tendency
U
توجه استعداد
regarded
U
رعایت توجه
on this
<adv.>
U
با توجه به این
pay respect to
U
توجه داشتن به
orientates
U
توجه بسوی خاور
orientating
U
توجه بسوی خاور
unregarded
U
مورد توجه قرارنگرفته
chunks
U
مقدار قابل توجه
without respect to the result
U
بدون توجه به نتیجه
chunk
U
مقدار قابل توجه
attentively
U
از روی دقت یا توجه
tents
U
خیمه زدن توجه
orientate
U
توجه بسوی خاور
tent
U
خیمه زدن توجه
under his majesty's patronage
U
با سرپرستی و توجه اعلیحضرت
favouritism
U
افراد مورد توجه
To take into consideration. To consider.
U
مورد توجه قراردادن
interestingly
U
بطور جالب توجه
as respects
U
با توجه به اینکه اما
livelier
U
جالب توجه سرزنده
accountable strength
استعداد قابل توجه
liveliest
U
جالب توجه سرزنده
lively
U
جالب توجه سرزنده
Without regard for prices .
U
بدون توجه به قیمتها
uninteresting
U
غیر جالب توجه
as regards
U
با توجه به اینکه اما
assiduity
U
توجه و دقت مداوم
unco
U
جالب توجه عجیب
turn to
U
عطف توجه مراجعه
interestingly
U
بطور قابل توجه
Please note
[that]
...
U
قابل توجه است که
attention key
U
کلید جلب توجه
lionization
U
توجه زیاد به شخص
quaitly
U
بطورغریب وجالب توجه
notice to airmen
U
قابل توجه خلبانان
unheard
U
بی سابقه توجه نشده
meticulous attention
U
دقت و توجه زیاد
dandyism
U
توجه زیاد به لباس
selective inattention
U
عدم توجه انتخابی
to lose interest
U
جلب توجه نکردن
significantly
U
قابل توجه حاکی از
favourite or vor
U
مقرب طرف توجه
significant
U
قابل توجه حاکی از
prevenance
U
توجه باحتیاجات دیگران
etx
U
توجه مشابه EOT
it is to be noted that
U
باید توجه کردکه
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
inadvertenly
U
ازروی عدم توجه
objective point
U
سمت مورد توجه
polestar
U
هادی مورد توجه
providental
U
مربوط به توجه پروردگار
as respects ...
U
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
Notice the details!
U
توجه کنید به جزییات !
drawing card
U
موجب جلب توجه
primary interest
U
هدف توجه اصلی
object point
U
سمت مورد توجه
an interesting story
U
حکایت جالب توجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com