Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
strength
U
توان رزمی تعداد نفرات
strengths
U
توان رزمی تعداد نفرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attrition
U
کاهش توان رزمی
build up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
attrition rate
U
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer
U
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team
U
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
densities
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders
U
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
eight bit system
U
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
rank and file
U
نفرات
round
U
تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest
U
تعداد تیر تعداد شلیک دور
replacements
U
جایگزینی نفرات
replacement
U
جایگزینی نفرات
man
U
گماردن نفرات
mans
U
گماردن نفرات
ratings
U
توان نامی توان قدرت
rating
U
توان نامی توان قدرت
combat air patrol
U
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
anchor detail
U
نفرات مسئول لنگر
gun section
U
یک قبضه توپ با نفرات
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
U
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
scramble net
U
تور بار یا فرود نفرات
restaging
U
جابجا کردن سوارکردن نفرات
oddest
U
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder
U
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd
U
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
bunk
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunks
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
undermanned
U
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
circle of position
U
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
pull the pace
U
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
short-handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
combating
U
رزمی
epics
U
رزمی
epic
U
رزمی
combated
U
رزمی
epical
U
رزمی
combat
U
رزمی
combats
U
رزمی
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
combatcommand
U
یکان رزمی
field order
U
دستورالعمل رزمی
combat proficiency
U
شایستگی رزمی
field ration
U
جیره رزمی
operational route
U
جاده رزمی
combat proficiency
U
مهارت رزمی
damage
U
ضایعات رزمی
field service
U
خدمات رزمی
combat ration
U
جیره رزمی
combat readiness
U
امادگی رزمی
combat support
U
پشتیبانی رزمی
strengths
U
استعداد رزمی
strength
U
استعداد رزمی
service ammunition
U
مهمات رزمی
field duty
U
ماموریت رزمی
combat trains
U
بنه رزمی
combat troops
U
عدههای رزمی
field duty
U
خدمات رزمی
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
field commands
U
قسمتهای رزمی
combat vehicle
U
خودروی رزمی
field commands
U
یکانهای رزمی
field army
U
ارتش رزمی
task organization
U
سازمان رزمی
combat team
U
تیم رزمی
field grade
U
رده رزمی
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
field officer
U
افسر رزمی
field manual
U
دستور رزمی
field gun
U
توپ رزمی
combat engineer
U
مهندسی رزمی
tactical missile
U
موشک رزمی
field exercise
U
تمرین رزمی
tactical support
U
پشتیبانی رزمی
combatdrill
U
تمرین رزمی
combat power
U
قدرت رزمی
martial arts
U
ورزشهای رزمی
group
U
گروه رزمی
combat formation
U
ارایش رزمی
combat forces
U
نیروهای رزمی
groups
U
گروه رزمی
combat crew
U
خدمه رزمی
nonbattle
U
غیر رزمی
combat development
U
توسعه رزمی
combat , echelon
U
یکان رزمی
combat exercise
U
تمرین رزمی
combat duty
U
ماموریت رزمی
combat , echelon
U
رده رزمی
c ration
U
جیره رزمی
heroic verse
U
شعر رزمی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
combat duty
U
امور رزمی
herioic verse
U
شعر رزمی
battle station
U
پایگاه رزمی
fighting patrol
U
گشتی رزمی
combat patrol
U
گشتی رزمی
combat outpost
U
پاسدار رزمی
field glasses
U
عینک رزمی
field type
U
نوع رزمی
non-combatants
U
غیر رزمی
combat , elements
U
یکانهای رزمی
non-combatant
U
غیر رزمی
combat arms
U
رسته رزمی
non combatant
U
غیر رزمی
readiness
U
امادگی رزمی
battle casualty
U
ضایعات رزمی
combat , elements
U
عناصر رزمی
combat jump
U
پرش رزمی
battle problems
U
مشکلات رزمی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
fighting load
U
بار رزمی
readiness category
U
درجه امادگی رزمی
epics
U
شعر رزمی حماسه
amphibious task force
U
گروه رزمی اب خاکی
field range
U
میدان تیر رزمی
level of readiness
U
سطح امادگی رزمی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
fields
U
زمینه رزمی صحرایی
readiness category
U
نوع امادگی رزمی
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
level of effort
U
تلاش رزمی یکان
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
live exercise
U
تمرین رزمی حقیقی
epos
U
اشعار رزمی پیشینیان
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
joint task force
U
گروه رزمی مشترک
jujitsu
U
مادر ورزشهای رزمی
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
unit strength
U
قدرت رزمی یکان
field
U
زمینه رزمی صحرایی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
combat development
U
پیشرفت اموزش رزمی
combat load
U
بار رزمی هواپیما
combat support troops
U
عدههای پشتیبانی رزمی
combat liaison
U
ربط و ارتباط رزمی
combat support arms
U
یکان پشتیبانی رزمی
combat information center
U
مرکز اطلاعات رزمی
field officer
U
افسر رسته رزمی
standard
U
کالای جانشین رزمی
field service
U
پشتیبانی سرویس رزمی
combat support arms
U
رسته پشتیبانی رزمی
field order
U
دستورعملیاتی دستور رزمی
combat support troops
U
یکانهای پشتیبانی رزمی
combat firing
U
تمرین تیراندازی رزمی
combat service support
U
پشتیبانی خدمات رزمی
standards
U
کالای جانشین رزمی
combat control team
U
تیم کنترل رزمی
combat pay
U
فوق العاده رزمی
epic
U
شعر رزمی حماسه
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
pioneer unit
U
یگان مهندسی رزمی
flyable dud
U
بدون امادگی رزمی
combat ready
U
دارای امادگی رزمی
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
rhapsode
U
دوره گردی که اشعار رزمی
tae guk
U
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
trains area
U
منطقه بنه رزمی یکان
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
carrier task force
U
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
night cap
U
گشتی رزمی هوایی شبانه
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
combat essential
U
مورد نیاز حتمی رزمی
field commands
U
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com