Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
output per unit of displacement
U
توان در واحد جابجایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unity power factor
U
ضریب توان واحد
watt
U
واحد توان در سیستم متریک
bel
U
واحد شدت نسبی توان
watts
U
واحد توان در سیستم متریک
output per unit of displacement
U
توان در واحد تغییر مکان
volts
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volt
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
rightsizing
U
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
task
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system
U
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
ratings
U
توان نامی توان قدرت
rating
U
توان نامی توان قدرت
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
U
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
powers
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
cpu
U
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
U
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
functional unit
U
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
handling
U
جابجایی
displeacement of water
U
جابجایی اب
displacement ton
U
تن جابجایی
dislocation
U
جابجایی
convection
U
جابجایی
displacement
U
جابجایی
head posisioning
U
جابجایی هد
commutation
U
جابجایی
deplacement
U
جابجایی
relocation
U
جابجایی
shift
U
جابجایی شعاعی
commutativity
U
جابجایی پذیری
angular displacement
U
جابجایی زاویهای
commutative law
U
قانون جابجایی
shifted
U
جابجایی شعاعی
shear displacements
U
جابجایی برشی
shifted
U
جابجایی مرکزقوس
commutation relation
U
رابطه جابجایی
commutative
U
جابجایی پذیر
commutation rules
U
قواعد جابجایی
static relocation
U
جابجایی ایستا
stokes shift
U
جابجایی استوک
block move
U
جابجایی بلوک
allesthesia
U
جابجایی بساوشی
allach
U
جابجایی بساوشی
relocation register
U
ثبات جابجایی
relocation factor
U
ضریب جابجایی
alkyl shift
U
جابجایی الکیلی
chemical shift
U
جابجایی شیمیایی
shift reagent
U
واکنشگر جابجایی
associative shift
U
جابجایی تداعی
bimolecular displacement
U
جابجایی دو مولکولی
shift
U
جابجایی مرکزقوس
cost of removal
U
هزینه جابجایی
hydride shift
U
جابجایی هیدریدی
handling of goods
U
جابجایی کالا
field displacement
U
جابجایی میدان
doppler shift
U
جابجایی دوپلر
program relocation
U
جابجایی برنامه
eluviation
U
جابجایی خاک
dynamic relocation
U
جابجایی پویا
doppler frequency
U
جابجایی دوپلر
displacement current
U
جریان جابجایی
shifts
U
جابجایی مرکزقوس
image shift
U
جابجایی تصویر
shifts
U
جابجایی شعاعی
materials handling
U
جابجایی مواد
dislocation defect
U
نقص جابجایی
handling of goods
U
جابجایی امتعه
rotation
U
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
modular constraint
U
محدودیت در جابجایی تصاویر
blue shift
U
جابجایی به سوی ابی
hubble effect
U
جابجایی به سوی قرمز
itineration
U
ازیک جابجایی دیگر
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
free movement of capital
U
ازادی جابجایی سرمایه
handling charges
U
هزینههای جابجایی کالا
cargo handling at port
U
جابجایی کالا در بندر
image displacement
U
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
commutative group
[math.]
U
گروه جابجایی
[ریاضی]
translation
U
جابجایی
[ریاضی]
[فیزیک]
red shift
U
جابجایی به سوی قرمز
advection
U
جابجایی افقی هوا
commutative law
U
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
allocheiria
U
جابجایی بساوشی متقارن
allochiria
U
جابجایی بساوشی متقارن
sand cone method
U
طریقه جابجایی ماسه
commutative property
U
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative rule
U
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
drunkennes
U
خطای جابجایی یا لغزش
Abelian group
[math.]
U
گروه جابجایی
[ریاضی]
matrix
U
جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrixes
U
جابجایی سط ر و ستون در آرایه
shifts
U
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift
U
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
shifted
U
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
chemical shift equivalent protons
U
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
Abelian group
[math.]
U
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
commutative group
[math.]
U
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
globally
U
تابع جابجایی که یک قطعه متن
chemical shift non equivalent protons
U
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
cartridge
U
دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges
U
دیسک سخت قابل جابجایی
global
U
تابع جابجایی که یک قطعه متن
shift
U
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
right
U
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted
U
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting
U
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
displacement
U
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifts
U
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts
U
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted
U
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted
U
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift
U
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
centure of pressure travel
U
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage
U
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
work
U
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shift
U
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked
U
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifts
U
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directory
U
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories
U
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifted
U
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
rotated
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributing
U
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifts
U
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift
U
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distribute
U
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributes
U
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotate
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
shifted
U
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotates
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
relocation
U
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation
U
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
explicit address
U
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
storing
U
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store
U
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking
U
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
ranged
U
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges
U
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range
U
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
potency
U
توان
oligotrophic
U
کم توان
low power
U
توان کم
throughput
U
توان
exponent
U
توان
p
U
توان
powers
U
توان
ambidextrous
U
دو سو توان
exponents
U
توان
isoelectric
U
هم توان
power
U
توان
equipotent
U
هم توان
vigour
U
توان
powering
U
توان
powered
U
توان
capacitance
U
توان
high-powered
U
پر توان
vim
U
توان
vigor
U
توان
ambidextral
U
دو سو توان
potential
U
توان
wattles power
U
توان کور
idle power
U
توان کور
idle current wattmeter
U
توان کورسنج
maximum available powere
U
توان حداکثر
i. and evdevolution
U
توان یابی
i^ r loss
U
اتلاف توان
inputted
U
توان اولیه
input
U
توان اولیه
omnipotent
U
همه توان
input
U
توان ورودی
increase of output
U
افزایش توان
light output ratio
U
توان نور
low power
U
توان کوچک
interference power
U
توان پارازیت
circuit breaking capacity
U
توان قطع
capacity range
U
حیطه توان
instantaneous power
U
توان لحظهای
input power
U
توان ورودی
indicated horsepower
U
توان فاهری
purchasing power
U
توان خرید
brake horsepower
U
توان مفید
horse power
U
توان موتور
valence
U
توان ارزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com