English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air parity U توازن قوای هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parity U توازن قوای نظامی
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
auxiliary forces U قوای کمکی
irregular force U قوای چریکی
landing forces U قوای اب خاکی
land forces U قوای بری
host troop U قوای عمده
the three powers U قوای ثلاثه
militia U قوای شبه نظامی
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
faculty psychology U روانشناسی قوای ذهنی
irregular force U قوای غیر نظامی
elemental worship U پرستش قوای طبیعی
massing U تمرکز قوای جنگی
masses U تمرکز قوای جنگی
magnetic line of force U خطوط قوای مغناطیسی
mass U تمرکز قوای جنگی
the active powers of the mind U قوای عامله متحر
militias U قوای شبه نظامی
impuissance U ضعف قوای جنسی سستی
militarism U بسط وگسترش قوای نظامی
demarkation U تحدید حدودکردن تعیین مرز قوای متخاصم
main body U عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
absolutist U کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
short round U گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
balances U توازن
equilibrium U توازن
poise U توازن
parity U توازن
harmonies U توازن
harmony U توازن
equipoise U توازن
balance U توازن
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
even parity U توازن زوج
unbalances U عدم توازن
unbalancing U عدم توازن
parity check U بررسی توازن
parity check U مقابله توازن
heat balance U توازن گرمایی
unbalance U عدم توازن
odd parity U توازن فرد
parity checking U بررسی توازن
parity checking U توازن سنج
parity checking U مقابله توازن
parity bit U ذره توازن
balance theory U نظریه توازن
beam scale U توازن تیر
balance of power U توازن قوا
static balance U توازن ایستا
parity bit U بیت توازن
budget balance U توازن بودجه
parity U بیت توازن
no parity U عدم توازن
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
imbalance U عدم توازن ناهماهنگی
even parity check U بررسی توازن زوج
parity check U مقابله کردن توازن
passive trade balance U توازن تجارتی منفی
imbalances U عدم توازن ناهماهنگی
unfavorable balance of trade U توازن نامطلوب تجارتی
demographic balance U توازن گروههای سنی
dynamic balance U تعادل و توازن حرکتی
odd parity check U بررسی توازن فرد
parity error U اشتباه مقایسه خطای توازن
equilibrium price U قیمت در حالت توازن و تعادل
degrees of unbalance in a three phase sy U درجه عدم توازن یک مدار سه فاز
asymetry U درجه عدم توازن یک مدار سه فاز
make ends meet U دخل و خرج را در توازن نگه داشتن
dissymetry U درجه عدم توازن یک مدار سه فاز
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
bobbles U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
bobble U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
parlementaire U نماینده یا ایلچی قوای شورشی ایلچی رسمی دشمن
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
break even point U نقطه توازن دخل وخرج دخل و خرج سر به سر
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
air head U سر پل هوایی
overhead roadway U پل هوایی
air lane U خط هوایی
acclimatization U هم هوایی
overhead line U خط هوایی
airhead line U خط سر پل هوایی
atmospheric U هوایی
overhead conductor U خط هوایی
aerials U هوایی
over-pass U پل هوایی
air raid U تک هوایی
air raids U تک هوایی
flying bridge U پل هوایی
linear distance U خط هوایی
aery U هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
air drawn U هوایی
air strike U تک هوایی
airborne U هوایی
aviation medicine U طب هوایی
aerial U هوایی
air built U هوایی
air attack U تک هوایی
aerial line U خط هوایی
strikes U تک هوایی
overpasses U پل هوایی
stuffiness U بد هوایی
skyway U پل هوایی
aerobics U هوایی
air U هوایی
AA U ضد هوایی
airy U هوایی
overhead U هوایی
aerobic U هوایی
raiding U تک هوایی
aired U هوایی
airs U هوایی
overpass U پل هوایی
strike U تک هوایی
raid U تک هوایی
raided U تک هوایی
pneumatic U هوایی
raids U تک هوایی
air photograph U عکس هوایی
bird's eye views U منظرهی هوایی
air observer U دیدبان هوایی
air attack U حمله هوایی
air consignment U محموله هوایی
bird's eye view U منظرهی هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com