Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
process
U
تهیه و تولید کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
process
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
enabling
U
تهیه کردن برای
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
program
U
برنامه تهیه کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
preparation
U
تهیه کردن اتش
preparations
U
تهیه کردن اتش
programmes
U
برنامه تهیه کردن
enable
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
enables
U
تهیه کردن برای
funded
U
تهیه وجه کردن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
fund
U
تهیه وجه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
financed
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
makes
U
تهیه کردن طرح کردن
make
U
تهیه کردن طرح کردن
put out
U
تهیه کردن اشفته کردن
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
to draw out
U
تهیه کردن طرح کردن
procreating
U
تولید کردن
procreate
U
تولید کردن
procreates
U
تولید کردن
procreated
U
تولید کردن
generates
U
تولید کردن
produces
U
تولید کردن
supplied
U
تولید کردن
generated
U
تولید کردن
generation
U
تولید کردن
fetch up
U
تولید کردن
productions
U
تولید کردن
generating
U
تولید کردن
generate
U
تولید کردن
beget
U
تولید کردن
begets
U
تولید کردن
begetting
U
تولید کردن
generations
U
تولید کردن
supplying
U
تولید کردن
manufactures
U
تولید کردن
manufactured
U
تولید کردن
manufacture
U
تولید کردن
production
U
تولید کردن
raises
U
تولید کردن
ingenerate
U
تولید کردن
inbreed
U
تولید کردن
bring forward
U
تولید کردن
turn out
U
تولید کردن
put out
<idiom>
U
تولید کردن
raise
U
تولید کردن
begat
U
تولید کردن
produce
U
تولید کردن
produced
U
تولید کردن
supply
U
تولید کردن
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
generates
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generate
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generated
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generating
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
set up
U
اقامه یا طرح کردن تولید کردن
engender
U
تولید نسل کردن
produced
U
تولید کردن محصول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com