Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
weaponry
U
تهیه سلاح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range card
U
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
armament
U
سلاح
armour
U
سلاح
weapon
U
سلاح
weapons
U
سلاح
armor
U
سلاح
armouring
U
سلاح
armaments
U
سلاح
weaponless
U
بی سلاح
arm
U
سلاح
distance
U
برد سلاح
chemical munition
U
سلاح شیمیایی
loading
U
پر کردن سلاح
half loaded
U
سلاح نیمه پر
piece
U
قبضه سلاح
automatic weapon
U
سلاح خودکار
distances
U
برد سلاح
airgun
U
سلاح بادی
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
airguns
U
سلاح بادی
under arms
U
تحت سلاح
dis armament
U
خلع سلاح
arms control
U
کنترل سلاح
offensive weapon
U
سلاح تهاجمی
pieces
U
قبضه سلاح
accident
U
علامت سلاح
accidents
U
علامت سلاح
to carry arms
U
سلاح برداشتن
side armor
U
سلاح کمری
spica
U
سماک بی سلاح
heavy arm
U
سلاح سنگین
range
U
برد سلاح
offensive weapon
U
سلاح خطرناک
ranges
U
برد سلاح
disarmament
U
خلع سلاح
ranged
U
برد سلاح
panoply
U
سلاح کامل
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
intermediate range
U
سلاح برد متوسط
unarm
U
خلع سلاح کردن
cycle of operation
U
دوره عمل سلاح
range correction
U
تصحیح برد سلاح
bear arms
U
تحت سلاح رفتن
brandishes
U
تکان دادن سلاح
brandish
U
تکان دادن سلاح
brandished
U
تکان دادن سلاح
brandishing
U
تکان دادن سلاح
disarms
U
خلع سلاح کردن
disarmed
U
خلع سلاح کردن
artillery carriage
U
قنداق سلاح توپخانه
disarm
U
خلع سلاح کردن
failures
U
عمل نکردن گیر سلاح
heavy weapon
U
سلاح و جنگ افزار سنگین
nukes
U
با سلاح اتمی حمله کردن
jutte
U
نوعی سلاح بنام ده دست
failure
U
عمل نکردن گیر سلاح
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
nuke
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuked
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuking
U
با سلاح اتمی حمله کردن
to lay down ones arms
U
سلاح خودرا بزمین گذاشتن
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
half loaded
U
سلاح نیمه خرج گذاری شده
bazookas
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bazooka
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
concrete steel
U
سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
to a oneself
U
خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range calibration
U
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
disarm
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarmed
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarms
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
housing
U
تهیه جا
provision
U
تهیه
preparation
U
تهیه
counter preparation
U
ضد تهیه
supplying
U
تهیه
seating
U
تهیه جا
supplied
U
تهیه
supply
U
تهیه
purveyed
U
تهیه
off hand
U
بی تهیه
purveys
U
تهیه
procurement
U
تهیه
ministration
U
تهیه
purvey
U
تهیه
preparations
U
تهیه
purveying
U
تهیه
administers
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
pitched
U
تهیه دیده
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
provide
U
تهیه کردن
provided
<adj.>
<past-p.>
U
تهیه شده
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
laid on
<past-p.>
U
تهیه شده
provides
U
تهیه دیدن
parasceve
U
روز تهیه
provides
U
تهیه کردن
placement
U
تهیه کار
placement
U
تهیه شغل
photo imagery
U
تهیه عکس
fabricator
U
تهیه کننده
to make provision
U
تهیه دیدن
to find in
U
تهیه کردن
to bargain for
U
تهیه دیدن
provide
U
تهیه دیدن
the water supply of tehran
U
تهیه اب تهران
the preparation day
U
روز تهیه
purveyance
U
تهیه خواربار
provisionment
U
تهیه خواربار
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
preparatorily
U
بعنوان تهیه
preparator
U
تهیه کننده
preparation time
U
زمان تهیه
preparation of food
U
تهیه خوراک
preparation fire
U
اتش تهیه
on the stocks
U
د رشرف تهیه
triplication
U
تهیه در سه نسخه
counter preparation
U
تیر ضد تهیه
placements
U
تهیه کار
placements
U
تهیه شغل
process
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
supplier
U
تهیه کننده
suppliers
U
تهیه کننده
prepare mortar
U
تهیه ملات
vacuum-packed
تهیه شده
victualage
U
تهیه اذوقه
victual
U
تهیه اذوقه
base development
U
تهیه پایگاه
triplicity
U
تهیه در سه نسخه
preparation fire
U
تیر تهیه
data processing
U
تهیه اطلاعات
preparations
U
اتش تهیه
caters
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
preparations
U
تهیه و ارایش
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
supplied
U
تهیه کردن
furtherance
U
تهیه وسایل
preparation
U
تهیه مقدمات
preparation
U
اتش تهیه
preparation
U
تهیه و ارایش
preparations
U
تهیه مقدمات
prepare
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
extraction
U
عمل اخراج در عمل سلاح
preparatory
U
مربوط به تهیه یامقدمات
beach unit
U
یکان تهیه بارانداز
artillery preparation
U
تیر تهیه توپخانه
barrier tactics
U
تاکتیک تهیه موانع
artillery preparation
U
اتش تهیه توپخانه
prearranged
U
از پیش تهیه شده
get
U
تهیه کردن فهمیدن
aggregate flow diagram
U
نمودار تهیه مصالح
acetylene generator
U
دستگاه تهیه استیلن
area projection
U
تهیه نقشه از منطقه
area projection
U
تهیه تصویر منطقه
host
U
تهیه تسهیلات ورزشی
hosted
U
تهیه تسهیلات ورزشی
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer
U
تهیه کننده بودجه
project section
U
بخش تهیه طرحها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com