English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tagger U تنکه دنبال کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continuator U دنبال کننده
pursuant U دنبال کننده
chasers U دنبال کننده
trackers U دنبال کننده
tracker U دنبال کننده
chaser U دنبال کننده
underpants U تنکه
the panel of a door U تنکه در
pants U تنکه
panty U تنکه
panties U تنکه
pantie U تنکه
britches U تنکه
flatting U تنکه سازی
iron sheet U اهن تنکه
scanties U تنکه زنانه
flaker U تنکه کار
plate U ورقه تنکه
pantie U تنکه پوش
leaf brass U تنکه برنج
lamellate U تنکه دار
panty U تنکه یوش
panel work U تنکه سازی
plates U ورقه تنکه
tagger U تنکه اهن یاحلبی
to panel a door U تنکه بدر گذاشتن
shortest U شلوار کوتاه تنکه
shorter U شلوار کوتاه تنکه
short U شلوار کوتاه تنکه
panelling U چوب تنکه سازی تنکههای در
flaker U الت تنکه کردن سنگ چخماق
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
in the wake of U در دنبال
pickup artist U زن دنبال کن
pick-up artist U زن دنبال کن
player [American E] U زن دنبال کن
rearing U دنبال
pope's nose U دنبال چه
attachment U دنبال
parsmip nose U دنبال چه
pursuit U دنبال
rear U دنبال
rears U دنبال
pursuits U دنبال
philanderers U زن دنبال کن
philanderer U زن دنبال کن
dangler U دنبال رو
reared U دنبال
filleting U اهن تنکه یاتسمه اهن
filet U اهن تنکه یاتسمه اهن
filleted U اهن تنکه یاتسمه اهن
fillet U اهن تنکه یاتسمه اهن
fillets U اهن تنکه یاتسمه اهن
roil U دنبال هم دویدن
pursued U دنبال کردن
track U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
tracked U دنبال کردن
tandom connection U اتصال دنبال هم
graph follower U دنبال گر گراف
give chase U دنبال کردن
to give chase U دنبال کردن
continue U دنبال کردن
continues U دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
course U :دنبال کردن
traces U دنبال کردن
courses U :دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
dog U دنبال کردن
chase U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
reopening U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
pursues U دنبال کردن
chased U دنبال کردن
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
chasing U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
dogging U مثل سگ دنبال کردن
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
dogs U مثل سگ دنبال کردن
One must let sleeping dogs lie. U دنبال شر نباید رفت
dog U مثل سگ دنبال کردن
run close U سخت دنبال کردن
to run on chapters U فصل ها را دنبال هم انداختن
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
attends U از دنبال امدن منتظرشدن
attend U از دنبال امدن منتظرشدن
hitch one's wagon to a star <idiom> U دنبال هدف رفتن
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
tow U دنبال خود کشیدن
tows U دنبال خود کشیدن
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
careerism U دنبال کردن شغل
phliander U دنبال زنی افتادن
to follow ones nose U دنبال قسمت خودرفتن
attending U از دنبال امدن منتظرشدن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
to pursue pleasure U دنبال خوش گذرانی رفتن
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
To go about ones business. U دنبال کار خود رفتن
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
sink one's teeth into <idiom> U با جدیت دنبال کاری رفتن
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
To fetch and varry for someone . U دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
bargain hunter U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
follow through U چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
functioned U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
path U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
paths U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
finds U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
interrupting U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com