Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in prospective
U
انتظار داشته
in prospect
U
انتظار داشته
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
identities
U
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity
U
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
delta clock
U
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
One day I want to have a horse of my very own.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
remover
U
چیزیکه رنگ راحل میکند
quickie
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
quickies
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
removers
U
چیزیکه رنگ راحل میکند
quicky
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
jotting
U
چیزیکه با عجله نوشته شده
ear cap
U
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
irreducibility
U
حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود
ear tab
U
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
pull back
U
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-back
U
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-backs
U
چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
reward is an iduce to toil
U
چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
deodand
U
چیزیکه دولت برای استفاده عموم ضبط میکردزیرامایه مرگ کسی شده
prospecting
U
انتظار
prospects
U
انتظار
prospect
U
انتظار
prospected
U
انتظار
expectation
U
انتظار
anticipation
U
انتظار
expectations
U
انتظار
expectance
U
انتظار
expectancy
U
انتظار
ready line
U
خط انتظار
expectantly
U
با انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
waiting room
U
اطاق انتظار
wait time
U
زمان انتظار
wait state
U
وضعیت انتظار
standby
U
حالت انتظار
waiting list
U
لیست انتظار
ante-rooms
U
اطاق انتظار
half pay
U
حق انتظار خدمت
reception room
U
اتاق انتظار
reception rooms
U
اتاق انتظار
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
standbys
U
حالت انتظار
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
waiting lists
U
لیست انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
waiting-room
U
اطاق انتظار
inopinate
U
انتظار نداشته
lobbied
U
سالن انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
anterooms
U
اطاق انتظار
expectative
U
مورد انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
lobbies
U
سالن انتظار
lobby
U
سالن انتظار
redezvous
U
محل انتظار
rendezvous area
U
موضع انتظار
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
to look forward to
U
انتظار داشتن
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
wait state
U
حالت انتظار
aspiration level
U
سطح انتظار
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
waiting-room
U
اتاق انتظار
anticipative
U
درحالت انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
ante-chamber
U
اتاق انتظار
expectancy chart
U
نمودار انتظار
expectancy table
U
جدول انتظار
cooling period
U
زمان انتظار
recluse
U
تنها
only
U
تنها
lonelier
U
تنها
loneliest
U
تنها
lonely
U
تنها
solos
U
تنها
single line
U
خط تنها
merest
U
تنها
recluses
U
تنها
solitarily
U
تنها
mere
U
تنها
sole
U
تنها
uniquely
U
تنها
by yourself
U
تنها
just
U
تنها
exclusive
U
تنها
unique
U
تنها
unaccompanied
U
تنها
single handed
U
تنها
soles
U
تنها
by it self
U
تنها
out in the cold
<idiom>
U
تنها
solo
U
تنها
single-handed
U
تنها
lone
U
تنها
alone
U
تنها
siolus
U
تنها
solitary
U
تنها
solus
U
تنها
by oneself
U
تنها
single
U
تنها
by one,s self
U
تنها
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
expected value
U
ارزش مورد انتظار
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
expected price
U
قیمت مورد انتظار
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
single
U
تنها یک نفری
strands
U
تنها گذاشتن
strand
U
تنها گذاشتن
bare handed
U
دست تنها
lone electron
U
الکترون تنها
leave alone
U
تنها گذاردن
bread alone
U
تنها نان
he alone went
U
تنها اورفت
singly
U
تنها انفرادا
fly by the seat of one's pants
<idiom>
U
دست تنها
sole
U
شالوده تنها
read only
U
تنها خواندنی
single haneded
U
دست تنها
sole argument
U
تنها دلیل
soli
U
تنها خوانان
lonesome
U
تنها وبیکس
to pull a lone oar
U
تنها کارکردن
wirte only
U
تنها نوشتن
asides
U
صحبت تنها
aside
U
صحبت تنها
Do not leave me alone.
U
من را تنها نگذار.
soles
U
تنها انحصاری
soles
U
شالوده تنها
sole
U
تنها انحصاری
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
waits
U
انتظار کشیدن معطل شدن
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
to live to oneself
U
تنها زندگی کردن
to pull a lone oar
U
تنها پارو زدن
to reckon with out one's host
U
تنها به قاضی رفتن
leave in the lurch
<idiom>
U
دست تنها گذاشتن
kick back
<idiom>
U
تنها استراحت کردن
not only he came but
U
نه تنها امد بلکه
monological
U
تنها سخن گو خودگووخودشنو
To go alone to the judge .
<proverb>
U
تنها به قاضى رفتن.
lone pair electron
U
زوج الکترون تنها
out of pure mischief
U
تنها از روی بدجنسی
lonely hearts
U
تنها و جویای همدم
adhoc
U
تنها به این منظور
but
U
نه تنها بطور محض
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com