Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hyperpnea
U
تنفس خیلی سریع یاعمیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
polypnea
U
تنفس سریع
hypernoea
U
تنفس سریع
precipitate
U
خیلی سریع
precipitated
U
خیلی سریع
precipitates
U
خیلی سریع
precipitating
U
خیلی سریع
like crazy
<idiom>
U
خیلی سریع با انرژی زیاد
fasts
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fast
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasted
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fastest
U
که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
out like a light
<idiom>
U
(زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
input limited
U
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
processor
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
entracte
U
تنفس
coffee break
U
تنفس
intermissions
U
تنفس
aspiration
U
تنفس
breathing
U
تنفس
aspirations
U
تنفس
coffee breaks
U
تنفس
respiration
U
تنفس
admissions
U
تنفس
suction
U
تنفس
intermission
U
تنفس
admission
U
تنفس
respire
U
تنفس کردن
eupnoea
U
تنفس طبیعی
eupnoea
U
تنفس عادی
spirometer
U
تنفس سنج
spiracle
U
سوراخ تنفس
snorkel
U
لوله تنفس
snorkels
U
لوله تنفس
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی
respires
U
تنفس کردن
respiring
U
تنفس کردن
inhaling
U
تنفس کردن
recess
U
تنفس کردن
inhales
U
تنفس کردن
inhaled
U
تنفس کردن
inhale
U
تنفس کردن
halitosis
U
تنفس بدبو
recesses
U
تنفس کردن
breating apparatus
U
دستگاه تنفس
tambour
U
تنفس نگار
spirometry
U
تنفس سنجی
respired
U
تنفس کردن
intake
U
مکیدن تنفس
inbreathe
U
تنفس کردن
induction stroke
U
مرحله تنفس
intake stroke
U
مرحله تنفس
inspirable
U
قابل تنفس
respirable
U
قابل تنفس
intakes
U
مکیدن تنفس
gas absorption
U
تنفس گاز
recessional
U
وابسته بموقع تنفس
gill
U
دستگاه تنفس ماهی
wind
U
قدرت تنفس کامل
intermissions
U
نوبهای تنفس دار
recesses
U
تعطیل موقتی تنفس
irrespirable
U
غیر قابل تنفس
scuba
U
وسیله تنفس در زیر اب
spirograph
U
دستگاه تنفس نگار
intake
U
مجرای مکش یا تنفس
spirometer
U
دستگاه تنفس سنج
aqualung
U
دستگاه تنفس اکسیژن
puerile breathing
U
تنفس خرخری کودکان
intakes
U
مجرای مکش یا تنفس
naturally aspirated engine
U
موتور خود تنفس
aqualungs
U
دستگاه تنفس اکسیژن
recess
U
تعطیل موقتی تنفس
intermission
U
نوبهای تنفس دار
winds
U
قدرت تنفس کامل
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی resuscitation : syn
schnorkel
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
abranchiate
U
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
second wind
U
بازیابی وضع عادی تنفس
pneusis
U
دم زنی
[تنفس]
[همچنین پزشکی]
the breathing operation
U
کاردم زدن عمل تنفس
snorkels
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkel
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
schnorkel
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkels
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
solvent abuse
تمرین تنفس درمحیط های خفه
pneumatoneter
U
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
snorkel
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
break
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
respirator
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
to take a recess
U
موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
breaks
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
fricative
U
تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
respirators
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
hypoventilation
U
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
gill slit
U
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
swifter
U
سریع
swift
U
سریع
accelerators
U
سریع
sudden
U
سریع
galloping
U
سریع
rather
U
سریع تر
gleg
U
سریع
rapid
U
سریع
sweepy
U
سریع
wing footed
U
سریع
prompts
U
سریع
prompted
U
سریع
spanking
U
سریع
spankings
U
سریع
snell
U
سریع
swiftest
U
سریع
swifts
U
سریع
accelerator
U
سریع
prompt
U
سریع
posthaste
U
سریع السیر
quickest
U
تند و سریع
raid
U
تک نفوذی سریع
slap
U
ضربت سریع
operation immediate
U
اقدام سریع
quicker
U
جلد سریع
slapped
U
ضربت سریع
slapping
U
ضربت سریع
slaps
U
ضربت سریع
quickest
U
جلد سریع
quicker
U
تند و سریع
high speed
U
سریع السیر
fleeting
U
سریع الزوال
scamper
U
پرواز سریع
scampered
U
پرواز سریع
scampering
U
پرواز سریع
scampers
U
پرواز سریع
quick
U
جلد سریع
rough and ready
U
سریع العمل
raids
U
تک نفوذی سریع
raiding
U
تک نفوذی سریع
quick
U
تند و سریع
raided
U
تک نفوذی سریع
fleetingly
U
سریع الزوال
sneak raid
U
دستبرد سریع
wind sprint
U
تمرین دو سریع
highflyer
U
دلیجان سریع
windstorm
U
باد سریع
hotshot
U
بارکشی سریع
fasts
U
سریع السیر
fastest
U
سریع السیر
fasted
U
سریع السیر
fast
U
سریع السیر
fleets
U
عبور سریع
fleet
U
عبور سریع
repost
U
ضربت سریع
high velocity drop
U
بارریزی سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
accelofilter
U
صافی سریع
fast neutron
U
نوترون سریع
fast moving depression
U
کمفشاری سریع
rapid access
U
با دستیابی سریع
fast access
U
با دستیابی سریع
snapback
U
بهبودی سریع
skitter
U
حرکت سریع
high speed
U
دنده سریع
high speed printer
U
چاپگر سریع
continuate
U
سریع الاتصال
high speed traffic
U
ترافیک سریع
high speed traffic
U
امد شد سریع
braids
U
حرکت سریع
braided
U
حرکت سریع
rapid scanning
U
تقطیع سریع
rapid flow
U
جریان سریع
rapid fire
U
تیر سریع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com