Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
edit
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
edited
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
adaptive channel allocation
U
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
range disk
U
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
proofreading
U
تصحیح کردن
rectify
U
تصحیح کردن
rectified
U
تصحیح کردن
emendate
U
تصحیح کردن
proofread
U
تصحیح کردن
refines
U
تصحیح کردن
refine
U
تصحیح کردن
rectifies
U
تصحیح کردن
red pencil
U
تصحیح کردن
correcting
U
تصحیح کردن
correct
U
تصحیح کردن
proofreads
U
تصحیح کردن
corrects
U
تصحیح کردن
wind correction
U
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index
U
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
reconstitute
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted
U
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
compensates
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensate
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensated
U
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
edited
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edit
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
continuously set vector
U
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
superelevation
U
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
to cut out
U
بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
corrects
U
صحیح کردن تصحیح کردن
correcting
U
صحیح کردن تصحیح کردن
emend
U
تصحیح کردن درست کردن
correct
U
صحیح کردن تصحیح کردن
emended
U
تصحیح کردن درست کردن
emending
U
تصحیح کردن درست کردن
emends
U
تصحیح کردن درست کردن
get ready
U
اماده کردن
draft
U
اماده کردن
to string up
U
اماده کردن
preparations
U
اماده کردن
harness
U
اماده کردن
preparation
U
اماده کردن
harnessed
U
اماده کردن
harnessing
U
اماده کردن
supplied
U
اماده کردن
primed
U
اماده کردن
prime
U
اماده کردن
make ready
U
اماده کردن
provide
U
اماده کردن
belay
U
اماده کردن
primes
U
اماده کردن
drafted
U
اماده کردن
provides
U
اماده کردن
drafts
U
اماده کردن
set
U
اماده کردن
accommodated
U
اماده کردن
accommodates
U
اماده کردن
preparing
U
اماده کردن
unlimber
U
اماده کردن
confect
U
اماده کردن
pre treatment
U
اماده کردن
prepare
U
اماده کردن
prepares
U
اماده کردن
readying
U
اماده کردن
ready
U
اماده کردن
to pickle a rod for
U
اماده کردن
sets
U
اماده کردن
supply
U
اماده کردن
readied
U
اماده کردن
setting up
U
اماده کردن
readies
U
اماده کردن
supplying
U
اماده کردن
outfit
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfits
U
سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
to fit with
U
اماده کردن برای
trained
U
اماده کردن اسب
forearms
U
قبلا اماده کردن
train
U
اماده کردن اسب
trains
U
اماده کردن اسب
forearm
U
قبلا اماده کردن
do up
U
اماده استفاده کردن
fitting out
U
اماده کردن ناو
forespeak
U
قبلا اماده کردن
set up
U
اماده تیراندازی کردن
knock-ups
U
سردستی اماده کردن
knock-up
U
سردستی اماده کردن
gear
U
کردن اماده کارکردن
gears
U
کردن اماده کارکردن
knock up
U
سردستی اماده کردن
geared
U
کردن اماده کارکردن
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
spot
U
کشف کردن اماده پرداخت
to provide oneself
U
خودرا اماده یا مجهز کردن
make ready
U
اماده شدن حاضر کردن
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
to study up
U
خود را اماده امتحانات کردن
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
spots
U
کشف کردن اماده پرداخت
get ready
U
اماده شدن حاضر کردن
to gather up
U
جمع اوری کردن اماده کردن
prepare
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to wind up
U
کوک کردن اماده کردن گلوله
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
prepares
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
preparing
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
redact
U
اماده چاپ کردن تحریر کردن
marshal
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshaling
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
edited
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
marshalled
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
marshals
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
edit
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
enarm
U
مسلح شدن اماده کارزار کردن
marshaled
U
در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
swinging the compass
U
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
mountee
U
اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
editor
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
text
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
editors
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
sketch
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketched
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketches
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
gird
U
اماده کردن محکم کردن
dight
U
اماده کردن مجهز کردن
list
U
شیار کردن اماده کردن
compensates
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensate
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out
U
شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensated
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
paddocks
U
منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
staging area
U
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
paddock
U
منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
to put in to shape
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
regulated
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
regularises
U
تنظیم کردن
regularize
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
make out
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
calibrating
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
regulate
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
to set out
U
تنظیم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com