Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
windage
U
تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sighting shot
U
تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
optical sight
U
وسایل نشانه روی بصری
fine sight
U
تنظیم خط نشانه دقیق
electro optics
U
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
sets
U
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
set
U
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
setting up
U
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
stopped
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopping
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stops
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
tabulation
U
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
sights
U
وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
sight
U
وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
calibration card
U
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
zeroize
U
تنظیم وسایل رمز یک ماشین رمز روی یک وضعیت ثابت
hard
U
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest
U
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder
U
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
deflection pattern
U
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
pointer
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
straddling
U
احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
directional
U
سمتی
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
crosses
U
حرکت سمتی
crosser
U
حرکت سمتی
cross
U
حرکت سمتی
traversing fire
U
اتش سمتی
drifts
U
انحراف سمتی
drifting
U
انحراف سمتی
drifted
U
انحراف سمتی
drift
U
انحراف سمتی
deviation
U
انحراف سمتی
multidrift
U
چند سمتی
directional traverse
U
پیمایش سمتی
azimuth resolution
U
تقسیمات سمتی
deviations
U
انحراف سمتی
crossest
U
حرکت سمتی
direction rectifier
U
یکسوکننده سمتی
deflection scale
U
مقیاس سمتی
deflection error
U
اشتباه سمتی
directional stability
U
پایداری سمتی
effective wind
U
باد سمتی
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
traversing
U
حرکت سمتی پیمایش
deflection component of trail
U
شاخه سمتی مسیر
azimuthal quzntum number
U
عدد کوانتومی سمتی
horizontal error
U
اشتباه بردی و سمتی
azimuth micrometer
U
طبله میکرومتر سمتی
traversed
U
حرکت سمتی پیمایش
wind shear
U
انحراف سمتی باد
wind shear
U
تغییرات سمتی باد
wind component
U
شاخه سمتی باد
traverse
U
حرکت سمتی پیمایش
traverses
U
حرکت سمتی پیمایش
alternate traversing fire
U
اتش یدکی سمتی
aircraft vectoring
U
کنترل سمتی هواپیما
aircraft vectoring
U
کنترل مسیر سمتی هواپیما
deflection component of trail
U
شاخه سمتی معبر حرکت
to r.someone as a
U
کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
azimuth resolution
U
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
To assume office .
U
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
stickside
U
سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
azimuth equidistant projection
U
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
variation
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
windage
U
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
variations
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
strong side
U
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
crabs
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
collective pitch control
U
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
directional gyroscope
U
ژیروسکوپ سمت نما ژیروسکوپ سمتی
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
token
U
نشانه
signalled
U
نشانه
symbol
U
نشانه
marker
U
نشانه
bench mark
U
نشانه
tokens
U
نشانه
markers
U
نشانه
marks
U
نشانه
icon
U
نشانه
mark
U
نشانه
icons
U
نشانه
reminiscences
U
نشانه
reminiscence
U
نشانه
ikons
U
نشانه
signal
U
نشانه
signaled
U
نشانه
cursor
U
نشانه گر
attribute
U
نشانه
sacraments
U
نشانه
sacrament
U
نشانه
attributes
U
نشانه
attributing
U
نشانه
emblematic
U
نشانه
indications
U
نشانه ها
indicative
U
نشانه
presage
U
نشانه
presaged
U
نشانه
symptomless
U
بی نشانه
cursors
U
نشانه گر
traced
U
نشانه
trace
U
نشانه
omens
U
نشانه
omen
U
نشانه
presaging
U
نشانه
presages
U
نشانه
portents
U
نشانه
traces
U
نشانه
symptoms
U
نشانه
cue
U
نشانه
one address
U
با یک نشانه
emblem
U
نشانه
cues
U
نشانه
portent
U
نشانه
emblems
U
نشانه
symptom
U
نشانه
sighting
U
نشانه رفتن
indicator
U
علامت خط نشانه
indication
U
اشعار نشانه
trained
U
نشانه رفتن
train
U
نشانه رفتن
code
U
نشانه قراردادی
bench mark
U
نشانه مبنا
line of sight
U
خط نشانه روی
aimed
U
نشانه گرفتن .
aiming
U
نشانه روی
signaled
U
علامت نشانه
aim
U
نشانه گرفتن .
marksmen
U
نشانه گیر
marksman
U
نشانه گیر
cairn
U
سنگ نشانه
aims
U
نشانه گرفتن .
cairns
U
سنگ نشانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com