| Total search result: 201 (3 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید | 
		
			|  |  |  |  | 
		
			| Menu 
  | English | Persian | Menu 
  | 
		|  | hyphenation U | تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی |  | 
		|  | 
	
		| معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری. | 
				
				
					| Other Matches | 
				
					|  | 
		|  | justification U | مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |  | 
		|  | justifications U | مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |  | 
		|  | justify U | تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود |  | 
		|  | justifying U | تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود |  | 
		|  | justifies U | تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود |  | 
		|  | word U   | سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |  | 
		|  | word wrap U | سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |  | 
		|  | wraparound U | سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |  | 
		|  | worded U | سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |  | 
		|  | fibres U | که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |  | 
		|  | fibre U | که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |  | 
		|  | fiber U | که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |  | 
		|  | blade height adjustment   | پهنای تنظیم بلندی |  | 
		|  | columns U | خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند |  | 
		|  | column U   | خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند |  | 
		|  | space U   | میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |  | 
		|  | spaces U | میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |  | 
		|  | baseband U | روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت |  | 
		|  | base band U | روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت |  | 
		|  | word U   | تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |  | 
		|  | worded U | تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |  | 
		|  | monospaced font U | نوشتاری که در آن هر حرف پهنای یکسانی دارد و تنظیم جدولها و ستون ها ساده میشود |  | 
		|  | segments U | تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |  | 
		|  | segment U | تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |  | 
		|  | boundary U | علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند |  | 
		|  | boundaries U | علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند |  | 
		|  | work breakdown U | روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک |  | 
		|  | return U | کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد |  | 
		|  | returned U | کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد |  | 
		|  | returning U | کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد |  | 
		|  | returns U | کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد |  | 
		|  | zone U | محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |  | 
		|  | zones U | محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |  | 
		|  | parameter U | استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |  | 
		|  | parameters U | استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |  | 
		|  | quotes U | تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع |  | 
		|  | quoted U | تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع |  | 
		|  | quote U | تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع |  | 
		|  | hypertext U | سیستم سازماندهی اطلاعات کلمات مشخص در اتصال متن به متنهای دیگر و نمایش متن پس از انتخاب کلمه |  | 
		|  | carriages U | بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |  | 
		|  | carriage U | بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |  | 
		|  | hot U   | دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |  | 
		|  | hotter U | دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |  | 
		|  | hottest U | دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |  | 
		|  | multiplex U | سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند |  | 
		|  | phosphor U | صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند |  | 
		|  | semantics U | 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2- |  | 
		|  | speeches U | بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |  | 
		|  | speech U | بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد |  | 
		|  | butt U | ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |  | 
		|  | butted U | ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |  | 
		|  | butts U | ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |  | 
		|  | slice U | ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر |  | 
		|  | slices U | ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر |  | 
		|  | vertical U | سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش |  | 
		|  | spelling checker U | لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود |  | 
		|  | spellchecker U | لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود |  | 
		|  | segment U | فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند |  | 
		|  | segments U | فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند |  | 
		|  | B register U | 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود |  | 
		|  | ego loss programming U | تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد |  | 
		|  | divisor U | عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند |  | 
		|  | fissiparous U | تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده |  | 
		|  | eot U | maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره |  | 
		|  | vernier U | درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء |  | 
		|  | algorithm U | قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص |  | 
		|  | algorithms U | قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص |  | 
		|  | lappets U   | [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.] |  | 
		|  | dictionary U | 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |  | 
		|  | dictionaries U | 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |  | 
		|  | window U | تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری |  | 
		|  | baseband U | 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس |  | 
		|  | base band U | 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس |  | 
		|  | trellis coding U | روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند |  | 
		|  | subdivided U | بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن |  | 
		|  | subdividing U | بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن |  | 
		|  | subdivide U | بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن |  | 
		|  | subdivides U | بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن |  | 
		|  | sight adjustment U | تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن |  | 
		|  | camera station U | ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین |  | 
		|  | extensions U | طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |  | 
		|  | extension U | طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |  | 
		|  | tunes U | تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق |  | 
		|  | tune U | تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق |  | 
		|  | sectors U | کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |  | 
		|  | sector U | کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |  | 
		|  | range spotting U | تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن |  | 
		|  | tune U | تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل |  | 
		|  | tunes U | تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل |  | 
		|  | line width U | پهنای خط |  | 
		|  | cells U | جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص |  | 
		|  | cell U   | جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص |  | 
		|  | pulse width U | پهنای تپش |  | 
		|  | beam width U | پهنای اشعه |  | 
		|  | pulse width U | پهنای پالس |  | 
		|  | going U | پهنای پله |  | 
		|  | slit width U | پهنای شکاف |  | 
		|  | blade U   | پهنای برگ |  | 
		|  | band width U | پهنای نوار |  | 
		|  | the flat of the hand U | پهنای درست |  | 
		|  | wideband U | پهنای باند |  | 
		|  | fan out U | پهنای خروجی |  | 
		|  | band width U | پهنای باند |  | 
		|  | nominal bandwidth U | پهنای بانداسمی |  | 
		|  | fan in U | پهنای ورودی |  | 
		|  | handbreadth U | پهنای دست |  | 
		|  | handsbreadth U | پهنای دست |  | 
		|  | bw U | پهنای نوار |  | 
		|  | peak width U | پهنای پیک |  | 
		|  | bandwidth U | پهنای باند |  | 
		|  | modulation handwidth U | پهنای باند مدولاسیون |  | 
		|  | spectral band width U | پهنای نوار طیف |  | 
		|  | broadband channel U | مجرای پهنای باند |  | 
		|  | memory bandwidth U | پهنای باند حافظه |  | 
		|  | effective band width U | پهنای موثر نوار |  | 
		|  | frequency band width U | پهنای باند فرکانس |  | 
		|  | nominal bandwidth U | پهنای باند نامی |  | 
		|  | narrowband U | پهنای باند باریک |  | 
		|  | interfenestration U | پهنای حرزمیان دو روزنه |  | 
		|  | pages U | انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |  | 
		|  | paged U | انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |  | 
		|  | page U | انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |  | 
		|  | volleyball net U | بطول 5/9 مترو پهنای 1 متر |  | 
		|  | impluse bandwith U | پهنای باند ضربه جریان |  | 
		|  | measure U | کل پهنای خط چاپ شده یک متن |  | 
		|  | input output bandwidth U | پهنای باند ورودی- خروجی |  | 
		|  | columns U | چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد |  | 
		|  | column U   | چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد |  | 
		|  | quartz clock U | بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود |  | 
		|  | calibration U | تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی |  | 
		|  | rheostat U | دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |  | 
		|  | rheostatic U | دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |  | 
		|  | descriptor U | کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند |  | 
		|  | aggregates U | کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده |  | 
		|  | aggregate U | کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده |  | 
		|  | sight alinement U | تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله |  | 
		|  | correctly <adv.> U | به درستی |  | 
		|  | aright <adv.> U | به درستی |  | 
		|  | exactness U | درستی |  | 
		|  | accuracy U | درستی |  | 
		|  | imprecision U | نا درستی |  | 
		|  | correctness U | درستی |  | 
		|  | duly <adv.> U | به درستی |  | 
		|  | straightness U | درستی |  | 
		|  | precision U | درستی |  | 
		|  | correctitude U | درستی |  | 
		|  | justly U | به درستی |  | 
		|  | rightly <adv.> U | به درستی |  | 
		|  | rightfully <adv.> U | به درستی |  | 
		|  | properly <adv.> U | به درستی |  | 
		|  | justly <adv.> U | به درستی |  | 
		|  | exactitude U | درستی |  | 
		|  | soundness U | درستی |  | 
		|  | preciseness U | درستی |  | 
		|  | rightness U | درستی |  | 
		|  | trueness U | درستی |  | 
		|  | integrity U | درستی |  | 
		|  | uprightness U | درستی |  | 
		|  | fidelity U | درستی |  | 
		|  | validity U | درستی |  | 
		|  | legitimacy U | درستی |  | 
		|  | rightfulness U | درستی |  | 
		|  | integrality U | درستی |  | 
		|  | justness U | درستی |  | 
		|  | genuineness U | درستی |  | 
		|  | validation U | تنفیذ درستی |  | 
		|  | truth value U | ارزش درستی |  | 
		|  | truths U | درستی صداقت |  | 
		|  | justice U | درستی دادگستری |  | 
		|  | rectitude U | راستی درستی |  | 
		|  | truth U | درستی صداقت |  | 
		|  | truth table U | جدول درستی |  | 
		|  | approximately U | تقریبا به درستی |  | 
		|  | propriety of behaviour U | درستی رفتار |  | 
		|  | to verifty a staement U | درستی ونادرستی |  | 
		|  | honestly U | از روی درستی |  | 
		|  | honesty U   | درستکاری درستی |  | 
		|  | the a of a trans lation U | درستی ترجمه |  | 
		|  | damchi U | راستی و درستی |  | 
		|  | long- U | طولانی |  | 
		|  | longed U | طولانی |  | 
		|  | long U | طولانی |  | 
		|  | longs U | طولانی |  | 
		|  | prolix U | طولانی |  | 
		|  | longest U | طولانی |  | 
		|  | of long standing U | طولانی |  | 
		|  | short U | طولانی نه |  | 
		|  | prolonging U | طولانی |  | 
		|  | great U | طولانی |  | 
		|  | great- U | طولانی |  | 
		|  | prolong U | طولانی |  | 
		|  | greatest U | طولانی |  | 
		|  | shorter U | طولانی نه |  | 
		|  | longer U | طولانی |  | 
		|  | shortest U | طولانی نه |  | 
		|  | prolongs U | طولانی |  | 
		|  | protracted U | طولانی |  | 
		|  | longsome U | طولانی |  | 
		|  | agelong U | طولانی |  | 
		|  | in band signalling U | ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است |  |