Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (616 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
range
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
steering
U
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
combat crew
U
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
gross weight
U
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
cruising range
U
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
zero
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zeroes
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zeros
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
aircraft rigging
U
تنظیم نهایی هواپیما
calibrated altitude
U
ارتفاع تنظیم شده هواپیما
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
adjustable stabilizer
U
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
mach trim compensator
U
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
sighting shot
U
تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
actinoid
U
دارای شعاع مانند شعاع
trim for take off
U
سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
embarkation area
U
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
downstream radius of crest
U
شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
compensate
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out
U
شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensated
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
formulated
U
تنظیم کردن
formulates
U
تنظیم کردن
to draw up
U
تنظیم کردن
to draw out
U
تنظیم کردن
adjusts
U
تنظیم کردن
adjustment
U
تنظیم کردن
lineup
U
تنظیم کردن
to put in to shape
U
تنظیم کردن
formulating
U
تنظیم کردن
regulating
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
regulates
U
تنظیم کردن
adjusting
U
تنظیم کردن
tunes
U
تنظیم کردن
regulated
U
تنظیم کردن
make out
U
تنظیم کردن
regulate
U
تنظیم کردن
to set out
U
تنظیم کردن
adjust
U
تنظیم کردن
regiments
U
تنظیم کردن
regiment
U
تنظیم کردن
lay down
U
تنظیم کردن
to make out
U
تنظیم کردن
tune
U
تنظیم کردن
redact
U
تنظیم کردن
attending
U
تنظیم کردن
set up
U
تنظیم کردن
calibrates
U
تنظیم کردن
classifying
U
تنظیم کردن
classify
U
تنظیم کردن
classifies
U
تنظیم کردن
attend
U
تنظیم کردن
attends
U
تنظیم کردن
calibrating
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
calibrated
U
تنظیم کردن
calibrate
U
تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم کردن
frame
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
regularises
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
regularize
U
تنظیم کردن
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
crashed
U
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
U
سقوط کردن هواپیما
crash
U
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
U
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
crash-land
U
سقوط کردن هواپیما
change over
U
عوض کردن
[هواپیما]
crashes
U
سقوط کردن هواپیما
crashing
U
سقوط کردن هواپیما
crashingly
U
سقوط کردن هواپیما
crash land
U
سقوط کردن هواپیما
cocooning
U
رنگ کردن هواپیما
adjusts
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
spots
U
تنظیم تیر کردن
ranging
U
تنظیم تیر کردن
tune up
U
موتور را تنظیم کردن
reconstitute
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstituted
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstituting
U
تنظیم مقیاس کردن
preset
U
از پیش تنظیم کردن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
pre-setting
U
از پیش تنظیم کردن
spot
U
تنظیم تیر کردن
adjustments
U
تنظیم و میزان کردن
set the clock
U
ساعت را تنظیم کردن
pre-set
U
از پیش تنظیم کردن
draw up
U
کارها را تنظیم کردن
pre-sets
U
از پیش تنظیم کردن
aborting
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
turn off guidance
U
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
aborted
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
adjusts
U
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
U
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
zeroes
U
روی صفر تنظیم کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
replenishing
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
zeros
U
روی صفر تنظیم کردن
zero
U
روی صفر تنظیم کردن
adjusts
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
replenishes
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenished
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenish
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
airlifts
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
picketing
U
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
airlift
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifting
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifted
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
radius
U
شعاع
rayless
U
بی شعاع
ray
U
شعاع
beams
U
شعاع
beam
U
شعاع
radius of curvature
U
شعاع خم
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
pilots
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pressurises
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurising
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurize
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
located
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com