English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
controlled exercise U تمرین کنترل شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dry sum U تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
trains U تمرین
drilling U تمرین
action U تمرین
actions U تمرین
ure U تمرین
exercised U تمرین
exercises U تمرین
work out U تمرین
exercise U تمرین
drilled U تمرین
rehearsals U تمرین
drill U تمرین
drills U تمرین
practice U تمرین
train U تمرین
trained U تمرین
rehearsal U تمرین
uses U تمرین
use U تمرین
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
practise U ورزش تمرین
massed practice U تمرین بی وقفه
exercises U تمرین دادن
mass practice U تمرین فشرده
exercised U تمرین دادن
drills U تمرین مته
practicing U ورزش تمرین
rehearsal U تمرین از بر خواندن
rehearsal U تمرین نمایش
drills U تمرین کردن
rehearsals U تمرین نمایش
exercise U تمرین دادن
drilled U تمرین مته
drilled U تمرین کردن
practises U ورزش تمرین
experience U تمرین دادن
experiences U تمرین دادن
experiencing U تمرین دادن
physical exercise U تمرین ورزشی
practice effect U اثر تمرین
practice period U دوره تمرین
practice teaching U تمرین معلمی
gunning U تمرین تیراندازی
service practice U تمرین اموزشی
mule U اتومبیل تمرین
drilling U تمرین نظامی
training U تعلیم و تمرین
physical exercise U تمرین بدنی
rehearser U تمرین کننده
drill U تمرین کردن
practising U ورزش تمرین
mobilization exercise U تمرین بسیج
negative practice U تمرین منفی
woodshed U تمرین کردن
woodsheds U تمرین کردن
drill U تمرین مته
overtrain U تمرین بیش از حد
rehearse U تمرین کردن
rehearsed U تمرین کردن
rehearses U تمرین کردن
rehearsing U تمرین کردن
mules U اتومبیل تمرین
exercisable U قابل تمرین
combat exercise U تمرین رزمی
combatdrill U تمرین رزمی
circuit training U تمرین دایرهای
workouts U تمرین شدید
evolution U تمرین عالی
workout U تمرین شدید
try-outs U تمرین نهایی
fore exercise U تمرین مقدماتی
formal exercise U تمرین صوری
try-out U تمرین نهایی
exercise code word U رمز تمرین
work out <idiom> U تمرین کردن
field exercise U تمرین رزمی
staging U تمرین اب خاکی
staging U تمرین کردن
joint exercise U تمرین مشترک
fartlek U تمرین دو استقامت
exercize U تمرین تکلیف
exercise term U اسم تمرین
field exercise U تمرین صحرایی
workshop practice U تمرین کارگاهی
dry run U تمرین جنگی
training distance U مسافت تمرین
unspaced practice U تمرین بی فاصله
behavior rehearsal U تمرین رفتار
training time U زمان تمرین
battle drill U تمرین رزم
rehearsals U تمرین از بر خواندن
maneuver U تمرین نظامی
warm down U تمرین سبک
gymnastical U تمرین زورخانهای
wind sprint U تمرین دو سریع
work out U تمرین امادگی
practice U تمرین کردن
practice U ورزش تمرین
pratique U تمرین عملی
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
headguard U کلاه تمرین بوکس
rehearsals U تمرین کردن عملیات
gym U محل تمرین بوکس
backboard U دیوار تمرین تنیس
headharness U کلاه تمرین بوکس
gyms U محل تمرین بوکس
rehearsal U تمرین کردن عملیات
sand bag U سستی عمدی در تمرین
drilling U تمرین نظامی کردن
flash card U ورقه تمرین بصری
practice U ممارست تمرین کردن
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
speedbag U گلابی تمرین بوکس
shadow ball U تمرین گوی اندازی
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
command post exercise U تمرین پاسگاه فرماندهی
heavy bag U کیسه شن تمرین بوکس
big bag U کیسه شن تمرین بوکس
head gear U کلاه تمرین بوکس
dojang U سالن تمرین تکواندو
punching bag U کیسه شن تمرین بوکس
drill marching U تمرین پیاده روی
moom poolgi U تمرین کردن تکواندو
weight program U تمرین وزنه برداری
practise U ممارست تمرین کردن
mobilization exercise U تمرین بسیج نیروها
practising U ممارست تمرین کردن
practises U ممارست تمرین کردن
map exercise U تمرین روی نقشه
fire drill U تمرین اطفاء حریق
mass practice U تمرین بدون استراحت
fire drills U تمرین اطفاء حریق
limber U تمرین نرمش کردن
exercises U ورزش تمرین کردن
work out U برنامه یک جلسه تمرین
exercised U ورزش تمرین کردن
punching bags U کیسه شن تمرین بوکس
triceps extension U تمرین تقویت ماهیچه سه سر
exercise U ورزش تمرین کردن
multiple drill U تمرین چند یکانی
live exercise U تمرین با تیر جنگی
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
multiple drill U تمرین چندکاره یا مختلط
distributed practice U تمرین فاصله دار
toss ball against a wall U تمرین ابشار با دیوار
practicing U ممارست تمرین کردن
punch ball U گلابی تمرین بوکس
directed exercise U تمرین هدایت شده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
triangle exercise U تمرین مثلث گیری درتیراندازی
practice ammunition U مهمات مخصوص تمرین هدف
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
nett U محوطه تمرین محصوربا تور
drillmaster U فرمانده تمرین نظامی سردسته
interval trailing U تمرین استقامت و اماده سازی
grinder U میدان مشق و تمرین صف جمع
batting practice U تمرین ضربه زدن به توپ
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com