English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
allegorist U تمثیل نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
analogies U تمثیل
allegories U تمثیل
analogy U تمثیل
similitude U تمثیل
emblems U تمثیل
exemplification U تمثیل
exemplum U تمثیل
emblem U تمثیل
parable U تمثیل
allegory U تمثیل
parables U تمثیل
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
analogy U تمثیل همترائی
law of analogy U قانون تمثیل
allegorize U تمثیل نوشتن
parabolically U بطریق تمثیل
allegorization U تمثیل نویسی
figuratively U بر سبیل تمثیل
emblematist U تمثیل ساز
analogies U تمثیل همترائی
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
similize U تشبیه کردن تمثیل اوردن
encarpus U [در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
chirographer U خط نویس
paper stainer U کتاب نویس
prosaist U نثر نویس
proforma U پیش نویس
phonographer U صدا نویس
paragrapher U عبارت نویس
programmers U برنامه نویس
prosateur U نثر نویس
pamphleteers U رساله نویس
scrabbler U مسوده نویس
pamphleteer U رساله نویس
sign writer U تابلو نویس
sign writer U لوحه نویس
proser U نثر نویس
songwriter U سرود نویس
stenograph U تند نویس
scholiast U حاشیه نویس
historian U تاریخ نویس
historians U تاریخ نویس
programmer U برنامه نویس
proverbialist U مثل نویس
calligrapher U خوش نویس
rewriter U دوباره نویس
rough or foul copy U چرک نویس
grandiloquent U قلنبه نویس
essayist U مقاله نویس
acceptor U قبولی نویس
geneologist U شجره نویس
endorseer U فهر نویس
idyllist U قصیده نویس
emblematist U مثل نویس
elegist U مرثیه نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
editorialist U سرمقاله نویس
dramaturge U درام نویس
odist U قصیده نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
head liner U سرصفحه نویس
endorser U فهر نویس
gazetteer U روزنامه نویس
gazetteer U مجله نویس
foul copy U چرک نویس
fictionist U داستان نویس
fictionist U افسانه نویس
fabulist U افسانه نویس
fabler U افسانه نویس
epistoler U نامه نویس
epistler U رساله نویس
endorser U پشت نویس
dialogist U مکالمه نویس
inker U مرکب نویس
aphorist U پند نویس
aphorist U موجز نویس
natural historian U تاریخ نویس
orthographer U درست نویس
annotator U تفسیر نویس
annotator U حاشیه نویس
annalist U تاریخچه نویس
anecdotist U حکایت نویس
chronicler U وقایع نویس
affiant U گواهی نویس
mythographer U اسطوره نویس
magniloquent U قلنبه نویس
magazinist U مقاله نویس
deponent U گواهی نویس
lapicide U سنگ نویس
letter writer U نامه نویس
cryptographer U رمز نویس
copyreader U سرمقاله نویس
conveyancer U قباله نویس
letter writer U کاغذ نویس
magazin U مجله نویس
magazinist U مجله نویس
calligraphist U خوش نویس
story teller U افسانه نویس
write once read many U یکبار نویس
drafts U پیش نویس
ball pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
ballpoint pens U روان نویس ها
drafted U چرک نویس
drafted U پیش نویس
drafts U چرک نویس
typewritter U ماشین نویس
bookmakers U کتاب نویس
bookmaker U کتاب نویس
ballpens U روان نویس ها
songwriter U ترانه نویس
evangelists U انجیل نویس
evangelist U انجیل نویس
draft U چرک نویس
draft U پیش نویس
dramatists U نمایشنامه نویس
columnists U مقاله نویس
scriptwriter U نمایشنامه نویس
dramatist U نمایشنامه نویس
tabulator U جدول نویس
essayists U مقاله نویس
columnist U مقاله نویس
typists U ماشین نویس
typist U ماشین نویس
romancer U رمان نویس
novelists U رمان نویس
novelist U رمان نویس
satirists U هجو نویس
scriptwriters U نمایشنامه نویس
playwright U پیس نویس
minute U پیش نویس
captions U زیر نویس
caption U زیر نویس
polygraphs U بسیار نویس
biographers U تذکره نویس
biographer U تذکره نویس
tabulating machine U جدول نویس
polygraph U بسیار نویس
playwrights U نمایشنامه نویس
playwrights U پیس نویس
playwright U نمایشنامه نویس
satirist U هجو نویس
the psalmist U زبور نویس
draughtsman U طرح نویس
draftsmen U طرح نویس
draughtsmen U طرح نویس
tractarian U مقاله نویس
lexicographer U لغت نویس
lexicographers U لغت نویس
system programmer U برنامه نویس سیستم
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
proforma U پیام پیش نویس
gossiper U دری وری نویس
story teller U افسانه گو حکایت نویس
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
penny a line U ارزان نویس بی مایه
write white engine U موتور سفید نویس
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
subscript U زیر نویس امضاء
serialist U داستان نویس سریال
drafts U پیش نویس قرارداد
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
mythologist or ger U اساطیر نویس اساطیردان
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
relative coding U برنامه نویس نسبی
mythopoet U شاعر افسانه نویس
write black engine U موتور سیاه نویس
systems programmer U برنامه نویس سیستم
systems programer U برنامه نویس سیستم
roughs U طرح پیش نویس
to make a minute of U پیش نویس کردن
minute U پیش نویس کردن
verbose U دراز نویس درازگو
holograph U سند دست نویس
holographs U سند دست نویس
protocol U پیش نویس سند
protocols U پیش نویس سند
protocols U پیش نویس معاهده
abstracter U خلاصه نویس دزد
accepting bank U بانک قبولی نویس
application programmer U برنامه نویس کاربردی
fountain pen U قلم خود نویس
fountain pens U قلم خود نویس
endorse U پشت نویس کردن
endorsed U پشت نویس کردن
endorses U پشت نویس کردن
endorsing U پشت نویس کردن
biographers U شرح حال نویس
biographer U شرح حال نویس
sketch U پیش نویس ازمایشی
pressmen U مخبرروزنامه مقاله نویس
pressman U مخبرروزنامه مقاله نویس
sketches U پیش نویس ازمایشی
applications programmer U برنامه نویس کاربردی
drafts U پیش نویس کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com