Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
turn
U
تمایل تغییر جهت
turns
U
تمایل تغییر جهت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
tendency
U
تمایل
propensity
U
تمایل
pendulums
U
تمایل
aclinic
U
بی تمایل
propensities
U
تمایل
month's mind
U
تمایل
declination
U
تمایل
leaning
U
تمایل
liking
U
تمایل
sentiment
U
تمایل
left justification
U
تمایل به چپ
gravitation
U
تمایل
leanings
U
تمایل
pendulum
U
تمایل
disposition
U
تمایل
trend
U
تمایل
nisus
U
تمایل
trends
U
تمایل
proneness
U
تمایل
intention
U
تمایل
intentions
U
تمایل
orientation
U
تمایل
addictedness
U
تمایل
disinclined
U
بی تمایل
appetency
U
تمایل
unwilling
U
بی تمایل
appetence or tency
U
تمایل
proclivities
U
تمایل
trepan
U
تمایل
proclivity
U
تمایل
would
U
تمایل
appetence
U
تمایل
tendencies
U
تمایل
recumbency
U
تمایل
vein
U
حالت تمایل
tilted
U
کجی تمایل
tilts
U
کجی تمایل
affect
U
تمایل داشتن
fantasies
U
میل تمایل
proclivity to steal
U
تمایل بدزدی
fantasy
U
میل تمایل
affects
U
تمایل داشتن
disinclination
U
عدم تمایل
the herd instinct
U
تمایل بگروه
trepan
U
تمایل داشتن
tilt
U
کجی تمایل
central tendency
U
تمایل به مرکز
falloff
U
تمایل داشتن
veins
U
حالت تمایل
streak
U
تمایل میل
streaked
U
تمایل میل
streaking
U
تمایل میل
streaks
U
تمایل میل
hang
U
تردید تمایل
propensity to consume
U
تمایل به مصرف
predilection
U
تمایل قبلی
antipathetic
U
فاقد تمایل
fugitiveness
U
تمایل به فرار
caprices
U
تمایل فکری
caprice
U
تمایل فکری
propend
U
تمایل داشتن
hangs
U
تردید تمایل
predilections
U
تمایل قبلی
polarities
U
تمایل قطبی
inclining
U
تعظیم تمایل
against his grain
U
برخلاف تمایل او
leans
U
تمایل داشتن
propensities
U
تمایل طبیعی
declinatory
U
دارای تمایل
preoccupation
U
تمایل شیفتگی
preoccupations
U
تمایل شیفتگی
wish
[would like]
U
تمایل داشتن
aptitudes
U
تمایل طبیعی
aptitude
U
تمایل طبیعی
gusts
U
تمایل مزمزه
gust
U
تمایل مزمزه
leaned
U
تمایل داشتن
lean
U
تمایل داشتن
self immolation
U
تمایل به خودکشی
landscape orientation
U
تمایل افقی
polarity
U
تمایل قطبی
sinistral
U
تمایل بچپ
predispostion
U
تمایل قبلی
propensity
U
تمایل طبیعی
list
U
تمایل کجی
work effort
U
تمایل به کار
portraint orientation
U
تمایل عمودی
reactive tendency
U
تمایل واکنشی
inclination
U
تمایل شیب
to take a ply
U
تمایل پیدا کردن
take to
U
تمایل پیدا کردن
odds
U
تمایل بیک سو احتمالات
inclination for any thing
U
تمایل یا میل بچیزی
express willingness
U
اظهار تمایل کردن
take to
U
تمایل پیدا کردن به
kindlily
U
با تمایل به مهربانی مهربانانه
tilt angle
U
زاویه تمایل به طرفین
proclivities
U
تمایل طبیعی بچیز بد
yen
U
تمایل رغبت شدید
low marginal propensity to cunsume
U
تمایل ارام به مصرف
marginal propensity to absorb
U
تمایل نهائی به جذب
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
tendency toward something
U
تمایل به سوی چیزی
uptrend
U
تمایل بسوی بالا
proclivity
U
تمایل طبیعی بچیز بد
propensity to do evil
U
تمایل به بدی کردن
argumentativeness
U
تمایل یاعادت به جدال
evasiveness
U
تمایل به طفره یاگریز
biases
U
تمایل بیک طرف
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
hade
U
تمایل پیدا کردن
bias
U
تمایل بیک طرف
diminishing utility
U
قانون تقلیل تمایل به مصرف
diathesis
U
تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
adductor
U
تمایل عضو بطرف محور
tenors
U
تمایل صدای زیر مردانه
tenor
U
تمایل صدای زیر مردانه
heredity
U
تمایل برگشت باصل توارث
frigid
U
دارای اندکی تمایل جنسی
prepossession
U
اشغال قبلی تمایل بیجهت
declaration of intention
U
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
desirability
U
درجه تمایل شرایط مطلوب
worldliness
U
تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
helms
U
تمایل قایق به انحراف از مسیر
frigidity
U
کمی تمایل درقوای جنسی
helm
U
تمایل قایق به انحراف از مسیر
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
negative diheral
U
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
bear out
U
تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
levorotary
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
undersexed
U
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotatory
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
lug out
U
تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
oversteer
U
تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
p in favour of a person
U
تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism
U
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
Appetite comes with eating.
<proverb>
U
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
bear in
U
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
understeer
U
تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
cathedrals
U
تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedral
U
تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
isoclinal line
U
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
exparte
U
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
isoclinic line
U
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
mutations
U
تغییر
stationary
U
بی تغییر
changes
U
تغییر
commutation
U
تغییر
mutation
U
تغییر
fluctuation
U
تغییر
changing
U
تغییر
vicissitude
U
تغییر
changed
U
تغییر
innovation
U
تغییر
innovations
U
تغییر
alternation
U
تغییر
changeless
U
بی تغییر
amendment
U
تغییر
change
U
تغییر
alteration
U
تغییر
conversions
U
تغییر
shunting
U
تغییر خط
dachi
U
تغییر پا
amendments
U
تغییر
conversion
U
تغییر
modification
U
تغییر
variations
U
تغییر
misalignment
U
تغییر
variation
U
تغییر
transformation
U
عمل تغییر
phase shift
U
تغییر فاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com