English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neoteric U جدید تازه
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
first-day covers U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
backdated U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology U تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
dates U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed U تازه داماد تازه عروس
protohistory U تاریخ ماقبل تاریخ
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
actual U فعلی
present-day U فعلی
actuals U فعلی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
present worth U ارزش فعلی
celestial gion U کره فعلی
capital value U ارزش فعلی
actual state of affairs U وضع فعلی
very U واقعی فعلی
present value U ارزش فعلی
present value U ارزش فعلی
current graph U نمودار فعلی
status quo U وضع فعلی
current ratio U وضعیت فعلی
acceptance by conduct U قبول فعلی
present conditions U شرایط فعلی
nonce U مقصود فعلی
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
verbal U فعلی تحت اللفظی
current U فعلی اخرین اطلاعات
net present value U ارزش فعلی خالص
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
current location counter U شمارنده مکان فعلی
for the nonce U برای مقصود فعلی
current directory U دایرکتوری جاری یا فعلی
currents U فعلی اخرین اطلاعات
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
physical U ترتیب فعلی کابلها در شبکه
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
discounted cash flow U ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
cumulative preferential U سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
an impersonal verb U فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
operand U عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). U این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
ends U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
end U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
DSW U کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
devices U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
traces U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traced U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
plotters U رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotter U رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
dates U تاریخ
date [appointment] U تاریخ
dates [appointments] U تاریخ ها
histories U تاریخ
appointed days U تاریخ ها
era U تاریخ
date U تاریخ
appointments U تاریخ ها
dateless U بی تاریخ
as of U از تاریخ
no date U بی تاریخ
history U تاریخ
appointment U تاریخ
with effect from U از تاریخ ...
undated U بی تاریخ
eras U تاریخ
appointed day U تاریخ
as from U از تاریخ ,
coetaneous U هم تاریخ
coeval U هم تاریخ
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
delivery date U تاریخ تحویل
historicity U تاریخ گرایی
due date U تاریخ سررسید
due date U تاریخ تادیه
expiration date U تاریخ انقضا
expiry date U تاریخ انقضاء
natural history U تاریخ طبیعی
date of acquisition U تاریخ خریداری
postdated U تاریخ ماقبل
effective date U تاریخ اجرا
economic history U تاریخ اقتصادی
dated U تاریخ دار
dateline U تاریخ گذاری
system date U تاریخ سیستم
termination date U تاریخ پایان
the date was not specified U تاریخ ان معلوم
basic date U تاریخ ترفیع
backdating date U پیش تاریخ
prehistory U ماقبل تاریخ
acceptance date U تاریخ قبولی
value date U تاریخ ارزش
shelf life U تاریخ مصرف
prehistory U پیش تاریخ
date of birth U تاریخ تولد
postdates U تاریخ ماقبل
postdating U تاریخ ماقبل
epoch U مبدا تاریخ
chronogram U ماده تاریخ
postdate U تاریخ ماقبل
closing date U تاریخ انقضاء
date of shipment U تاریخ حمل
date of maturity U تاریخ انقضاء
date of maturity U تاریخ سررسید
date of issuance U تاریخ صدور
date in issuing U تاریخ صدور
dateable U تاریخ گذاردنی
datable U تاریخ گذاردنی
date U نخل تاریخ
dates U نخل تاریخ
current date U تاریخ جاری
creation date U تاریخ ایجاد
creation date U تاریخ افرینش
stale cheque U چک تاریخ گذشته
completion date U تاریخ تکمیل
epochs U مبدا تاریخ
historians U تاریخ گزار
maturity date U تاریخ سررسید
historians U تاریخ نویس
Ancient history U تاریخ باستان
chronological U به ترتیب تاریخ
out of date U از تاریخ گذشته
maintenance history U تاریخ تعمیرات
intellectual history U تاریخ اندیشه ها
natural historian U تاریخ نویس
literary history U تاریخ ادبیات
julain date U تاریخ ژولین
historian U تاریخ گزار
in chronological order U به ترتیب تاریخ
historian U تاریخ نویس
modern history U تاریخ معاصر
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama U تمام نما اینه تمام نما
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
An Out line of European history . U کلیات تاریخ اروپ؟
morphology U تاریخ تحولات لغوی
letter of even date U نامه همین تاریخ
dateline U محل تاریخ گذاری
post date U تاریخ اینده گذاشتن
What is todays date ? U تاریخ امروز چیست ؟
post date U پیش تاریخ کردن
Death keeps no calendar. <proverb> U مرگ تاریخ ندارد.
historians U تاریخ دان مورخ
to go down in history U در تاریخ ثبت شدن
misdate U تاریخ غلط گذاشتن
chronologically U به ترتیب زمان یا تاریخ
chronological U دارای تسلسل تاریخ
datable U قابل تعیین تاریخ
cryptodate U کلید تاریخ رمز
dateable U قابل تعیین تاریخ
historic U معروف مبنی بر تاریخ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com