English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground U تماس دادن توپ با زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
Other Matches
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground stroke U ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
full toss U پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full pitch U پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
punts U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
first down U اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
punt U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
ground zero U محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
series U 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
tuch U تماس دادن با
to bring into contact U تماس دادن
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
lose track of <idiom> U ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
de bounce U جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point U وسیله تماس نقطه اخذ تماس
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
land forming U شکل دادن زمین
earth U به زمین اتصال دادن
earths U به زمین اتصال دادن
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
farm out U اجاره دادن زمین مزروعی
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
kow-towing U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
kow-tows U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
kow-towed U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
arrendare U اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
kow-tow U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
taction U تماس
contacting U تماس
contacted U تماس
impact U تماس
impacts U تماس
tangents U تماس
tangency U تماس
contacts U تماس
tangent U تماس
contact line U خط تماس
line of contact U خط تماس
contingence U تماس
ding U تماس
impinging U تماس
contact U تماس
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
contact party U گروه تماس
contact lost U تماس قطع شد
interactional points U نقاط تماس
finish U تماس انتهایی
contact patrol U گشتی تماس
skim U تماس اندک
contact ratio U نسبت تماس
contact pressure U فشار تماس
contact flange U فلانژ تماس
going on U نزدیکی تماس
finishes U تماس انتهایی
skims U تماس اندک
contact point U قطب تماس
to be in rapport U تماس داشتن
shock hazard U خطر تماس
contact angle U زاویه تماس
contiguity U برخورد تماس
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
contact area U منطقه تماس
angle of contact U زاویه تماس
line to line fault U تماس خطوط
contact surface U سطح تماس
contact area U سطح تماس
movement to contact U حرکت به تماس
communicator U شخص در تماس
contact diameter U قطر تماس
to be in contact U تماس داشتن
point contact U تماس نقطهای
zone of contact U ناحیه تماس
point of contact U نقطه تماس
skimmed U تماس اندک
corps a corps U تماس بدنی
area contact U سطح تماس
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
telebrief U تماس مستقیم تلفنی
contacts U تماس یافتن تماسی
get in touch with someone <idiom> U باکسی تماس گرفتن
movement to contact U حرکت به اخذ تماس
phone U پاسخ به تماس در تلفن
contacted U تماس یافتن تماسی
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
phones U پاسخ به تماس در تلفن
contact backlash U دنده کور تماس
look in on <idiom> U تماس حاصل کردن
contact print U چاپ به طریقه تماس
contacting U تماس یافتن تماسی
contact behavior U رفتار تماس جویانه
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
synapse U محل تماس دوعصب
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
flat U تماس دو لبه اسکیت
grazing point U نقطه تماس با مانع
youch sensitive screen U صفحه حساس به تماس
to keep in touch with any one U باکسی تماس داشتن
flattest U تماس دو لبه اسکیت
osculation U تماس اشتراک صفات
touch sensitive tablet U تابلو حساس به تماس
contact fire U انفجار در اثر تماس
osculatory U وابسته به بوسه یا تماس
galvanism U تماس برق بابدن
touch sensitive panel U صفحه حساس به تماس
contact U تماس یافتن تماسی
tuch U سر زدن تماس داشتن
contact report U گزارش اخذ تماس
break off U قطع تماس با دشمن
touch panel U صفحه حساس به تماس
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
contact fire U انفجارمین در اثر تماس با کشتی
advance to contact U پیشروی برای اخذ تماس
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
contacts U محل اتصال تماس گرفتن
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contacted U محل اتصال تماس گرفتن
contacting U محل اتصال تماس گرفتن
contact with the net U خطای تماس با تور والیبال
To establish( make) contact. U تماس دایر ( برقرار ) کردن
contact U محل اتصال تماس گرفتن
faded U تماس باهدف از بین رفت
whooshed U صدای تماس جسم سریع با هوا
contacts U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
touch U تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
whooshing U صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshes U صدای تماس جسم سریع با هوا
Where can I contact Mr …. ? U کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
contacted U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
brush U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
You can call me at ... [phone no.] <idiom> U شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com