Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
teleprinter
U
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters
U
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
teletypewriter
U
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
teleprocessing
U
دستگاه تایپ تلگرافی
telecommunications
U
مخابرات تلگرافی
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
teleprocessing
U
تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
teleprinter
U
ماشین تحریر تلگرافی
teleprinters
U
ماشین تحریر تلگرافی
type front
U
ماشین تایپ به جلو
Teletypes
U
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletype
U
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
ended
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
typist
U
ماشین نویس
typists
U
ماشین نویس
typewritter
U
ماشین نویس
he sent me a wire
U
تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
key
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
qwerty
U
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
tabulator
U
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
letter quality printing
U
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
letter quality printing
U
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
upper case
U
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
carriages
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
baudot code
U
کد ارسال با حروف 5 بیتی که در ماشین تایپهای دور نویس استفاده میشود
teleprint
U
تایپ کننده تله تایپ
teleprint
U
کلید تایپ تله تایپ
communication operation instructions (co
U
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
writable instruction set computer
U
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
WISC
U
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
addersser or or
U
نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming
U
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
morse code
U
کد تلگرافی
telegraphic
U
تلگرافی
telegraphy
U
تلگرافی
telegrahic
U
تلگرافی
radiotelegram
U
پیام تلگرافی
telegrams
U
مخابره تلگرافی
telecommunications
U
ارتباط تلگرافی
Teletype
U
دورنویس تلگرافی
telegraph
U
مخابره تلگرافی
telegraphed
U
مخابره تلگرافی
telegraphing
U
مخابره تلگرافی
telegraphs
U
مخابره تلگرافی
telegram
U
مخابره تلگرافی
telegraphic message
U
مخابره تلگرافی
Teletypes
U
دورنویس تلگرافی
telegraphic frequency
U
فرکانس تلگرافی
telegraphic address
آدرس تلگرافی
telegraphic
U
تلگرافی مختصر
telegraphic transfer
U
انتقال تلگرافی
telegraph signal
U
علامت تلگرافی
cable match
U
رویارویی تلگرافی شطرنج
cash
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
morsecode
U
علائم رمز تلگرافی مرس
group
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
cabled
U
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable
U
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
groups
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
cashing
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cross fire
U
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
teletypewriter
U
تله تایپ
Teletype
U
تله تایپ
channel type
U
کانال تایپ
overtype mode
U
تایپ رویهم
Teletypes
U
تله تایپ
tty
U
تله تایپ
multiplex telegraphy
U
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
teletype exchange
U
مرکز تله تایپ
teletype display
U
نمایش تله تایپ
type bar printer
U
چاپگر میلهای تایپ
radioteletype
U
بی سیم تله تایپ
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
overtype mode
U
حالت تایپ روی مطلب
typeover mode
U
حالت تایپ روی مطلب
teletype display
U
نمایش تایپ راه دور
type front
U
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
electric communication
U
مخابرات
communication
U
مخابرات
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
twx
U
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
to make a typo
[American E]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
communications
U
ارتباط و مخابرات
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
radiographic
U
مخابرات رادیویی
signal panel
U
پرده مخابرات
signal axis
U
محور مخابرات
signal corps
U
قسمت مخابرات
signal corps
U
رسته مخابرات
signal bridge
U
پل مخابرات ناو
signal center
U
مرکز مخابرات
communication
U
ارتباط و مخابرات
subscriber line
U
خط مشترک
[مخابرات]
marking panel
U
پرده مخابرات
telecommunication network
U
شبکه مخابرات
telecommunication technique
U
تکنیک مخابرات
telecommunication traffic
U
ترافیک مخابرات
panel
U
پرده مخابرات
interphone
U
مخابرات داخلی
signaled
U
رسته مخابرات
transmission
U
مخابره مخابرات
panel code
U
کد پرده مخابرات
data link
U
محور مخابرات
transmissions
U
مخابرات ارسال
intercoms
U
مخابرات داخلی
intercom
U
مخابرات داخلی
signal
U
رسته مخابرات
transmissions
U
مخابره مخابرات
transmission
U
مخابرات ارسال
signalled
U
رسته مخابرات
communication theory
U
تئوری مخابرات
communication engineering
U
مهندسی مخابرات
communication engineer
U
مهندس مخابرات
communication technician
U
تکنیسین مخابرات
panels
U
پرده مخابرات
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
communication center
U
مرکز مخابرات
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
finished
U
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
entering
U
عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
call directing code
U
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
cdc
U
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
audio-typist
U
کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
intercepts
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
signalled
U
علایم مخابراتی مخابرات
intercepted
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercepting
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
signaled
U
علایم مخابراتی مخابرات
standing operating procedures
U
روش جاری مخابرات
panels
U
پرده شبکه مخابرات
panel
U
پرده شبکه مخابرات
signal operation instruction
U
دستور کار مخابرات
intercept
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
communication technician
U
تعمیر کارفنی مخابرات
digital subscriber line
[DSL]
U
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
communication chief
U
رئیس مخابرات یکان
strangle
U
در مخابرات یعنی دستگاه
communication and electronics
U
رسته مخابرات و الکترونیک
cordless telephone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless phone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless
[cordless telephone]
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
intercommunication
U
مخابرات داخلی یکان
master station
U
پست اصلی مخابرات
signal
U
علایم مخابراتی مخابرات
helio
U
ایینه ویژه مخابرات
area signal center
U
مرکز مخابرات منطقه
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
wigway
U
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
cordless
[cordless telephone]
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cryptofacility
U
تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
phone extension
U
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
cordless phone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless telephone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
spring loaded
U
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
U
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
sign off
U
علایم ختم مخابرات یامکالمات
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
microwriter
U
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
radiograph
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
communication deception
U
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
radiographs
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
tele communication
U
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
cryptocompromise
U
تولید خطر برای مخابرات رمز
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
insertion point
U
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
lights out
U
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
loran
U
تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
spacing impulse
U
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
high bit-rate digital subscriber line
[HDSL]
U
خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا
[مخابرات ]
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com