Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inculcator
U
تلقین کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inculcation
U
تلقین
dictation
U
تلقین
promptings
U
تلقین
suggestions
U
تلقین
dictations
U
تلقین
suggestion
U
تلقین
prompting
U
تلقین
indoctrinating
U
تلقین کردن
suggesting
U
تلقین کردن
suggests
U
تلقین کردن
suggested
U
تلقین کردن
insinuates
U
تلقین کردن
insinuated
U
تلقین کردن
self hypnosis
U
تلقین به نفس
insufflate
U
تلقین کردن
insti
U
تلقین تدریجی
countersuggestion
U
تلقین مخالف
indoctrinate
U
تلقین کردن
verbal suggestion
U
تلقین کلامی
prestige suggestion
U
تلقین اعتباری
indirect suggestion
U
تلقین غیرمستقیم
inducing
U
تلقین کردن
induces
U
تلقین کردن
induced
U
تلقین کردن
suggestibility
U
تلقین پذیری
induce
U
تلقین کردن
doughface
U
تلقین پذیر
suggest
U
تلقین کردن
indoctrinated
U
تلقین کردن
indoctrinates
U
تلقین کردن
insinuate
U
تلقین کردن
autosuggestion
U
تلقین بنفس
autosuggestion
U
تلقین به خود
indoctrination
U
تلقین فکری
posthypnotic suggestion
U
تلقین پس هیپنوتیسمی
empathy
U
انتقال فکر تلقین
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
inculcating
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcated
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcate
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcates
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
to preach moral principles
U
اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
to i. person with an opinion
U
عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
abreact
U
تغییر دادن عقیده شخص با تلقین
brainwashing
U
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
brainwash
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
induces
U
تحریک کردن تلقین کردن
induce
U
تحریک کردن تلقین کردن
inducing
U
تحریک کردن تلقین کردن
induced
U
تحریک کردن تلقین کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
syncopator
U
غش کننده
fizzy
U
کف کننده
crepitant
U
خش خش کننده
hopper
U
لی لی کننده
crusher
U
له کننده
refuser
U
رد کننده
refutative
U
رد کننده
refutatory
U
رد کننده
puffer
U
پف کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
hoppers
U
لی لی کننده
tracker
U
پی کننده
trackers
U
پی کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
fluxing oil
U
اب کننده
wheezy
U
خس خس یا خر خر کننده
doers
U
کننده
doer
U
کننده
wheezier
U
خس خس یا خر خر کننده
solvents
U
اب کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
solvent
U
اب کننده
renunciant
U
کننده
benders
U
خم کننده
skittish
U
رم کننده
bender
U
خم کننده
repudiationist
U
رد کننده
swooner
U
غش کننده
bandwidth
U
یچ کننده
mumbler
U
من من کننده
bidders
U
کننده
thinner
U
کم کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com