Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brinelling
U
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
concurrence
U
تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
contracting parties
U
طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
rack and pinion
U
میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
high contracting parties
U
طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
saw edged
U
دارای لبه دندانه دندانه
serrate leaves
U
برگهای ارهای یا دندانه دندانه
feed
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
cut gears
U
دندانه دندانه کردن
dentate
U
دندانه دندانه مضرس
jaggy
U
دندانه دندانه ناهمواری
nicked
U
دندانه دندانه کردن
nick
U
دندانه دندانه کردن
nicks
U
دندانه دندانه کردن
nicking
U
دندانه دندانه کردن
pleadings
U
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
conflux
U
تلاقی
confluence
U
تلاقی
confluences
U
تلاقی
collisions
U
تلاقی
collision
U
تلاقی
anastomosis
U
تلاقی
weaving
U
تلاقی
anastomois
U
تلاقی
tangency
U
تلاقی
saw tooth
U
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
tail planes
U
سطوح دم
crossing points
U
نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تلاقی
intersection point
U
نقطه تلاقی
incidence matrix
U
ماتریس تلاقی
gantlet
U
تلاقی کردن
meetings
U
تلاقی همایش
meeting
U
تلاقی همایش
interactional points
U
نقاط تلاقی
point of intersection
U
نقطه تلاقی
commissure
U
محل تلاقی
vanishing point
U
نقطه تلاقی
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
composite area
U
سطوح مرکب
crossing
U
نقطه تلاقی دوراهی
quits
U
بی حساب تلاقی شده
groins
U
محل تلاقی دوطاق
countering
U
باجه تلاقی کردن
redezvous
U
محل تلاقی یکانها
countered
U
باجه تلاقی کردن
counter
U
باجه تلاقی کردن
groin
U
محل تلاقی دوطاق
outfall
U
محل تلاقی دوابریز
mould line
U
خط حاصل از تلاقی دو سطح
isothermal layer
U
سطوح هم حرارت اب دریا
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
auxiliary flight surfaces
U
سطوح پرواز کمکی
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
aloft
U
سطوح بالا در بالای
energy gap
U
فاصله سطوح انرژی
csma/cd
U
دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
confluences
U
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
concourse
U
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
weaving distance
U
طول تلاقی مسافت همبری
concourses
U
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
gantlet
U
: محل تلاقی دو خط راه اهن
confluence
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
calyculate
U
دارای سطوح حفره دار
formwork at cirved section
U
قالب بندی در سطوح منحنی
formwork exposed
U
قالب بندی سطوح مرئی
formwork unexposed
U
قالب بندی سطوح نامرئی
fairing
U
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
tail boom
U
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
ailavator
U
سطوح فرامین روی بال
crease
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
isotherm follower
U
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
adhesion
U
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
bright work
U
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
fogging
U
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
full rubber
U
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
parties
U
طرفین
extremes
U
طرفین
buttock lines
U
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
telematics
U
نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
contracting parties
U
طرفین متقاعدین
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
mutual agreement
U
توافق طرفین
contracting parties
U
طرفین قرارداد
disposed flank
U
طرفین باز
parties to the contract
U
طرفین عقد
mutual concent
U
تراضی طرفین
the contracting parties
U
طرفین متعاهدین
the contracting parties
U
طرفین متعاقدین
the litigants
U
طرفین دعوی
carrier sense
U
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
passing place
U
محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
cutting angle
U
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
rotor incidence
U
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
inertia welding
U
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
side lights
U
چراغهای طرفین ناو
limb
U
هرکدام از طرفین کمان
limbs
U
هرکدام از طرفین کمان
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
tilt angle
U
زاویه تمایل به طرفین
cornering
U
طرفین پایگاه اصلی
corner
U
طرفین پایگاه اصلی
corners
U
طرفین پایگاه اصلی
junction well
U
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
bulk yarn
U
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
straddle split
U
وضع باز پاها به طرفین
voluntary partition
U
افراز با رضایت یا سازش طرفین
covenant
U
که بین طرفین مبادله می گردد
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
veranda
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandahs
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandas
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
side lights
U
چراغ دریانوردی طرفین ناو
verandah
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
like as we lie
U
طرفین دارای ضربات مساوی
sidelined
U
خطوط طرفین میدان بازی
leeboard
U
یکی از دو تخته طرفین کف قایق
covenants
U
که بین طرفین مبادله می گردد
sideline
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelines
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelining
U
خطوط طرفین میدان بازی
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
inhibiting
U
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
gust lock
U
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
performance monitor
U
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
hamstrings
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable.
U
طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
hamstrung
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
hamstring
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
actuating horns
U
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
rectification
U
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
lock forward
U
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
side staddle hep
U
پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
blackguard
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguards
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
popping crease
U
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
limbers
U
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
contra proferentem
U
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
parlementaire
U
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
re axtent
U
تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
moustaches
U
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
restraint of trade
U
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
mach stem
U
جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
biaxial deformation
U
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
ditches
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
ditched
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
vane pump
U
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
dentation
U
دندانه
dents
U
دندانه
cogging
U
دندانه
dent
U
دندانه
denticle
U
دندانه
saw toothed
U
دندانه دندانه
denticulate
U
دندانه دندانه
crenation
U
دندانه دندانه
bidentate
U
دو دندانه
sawtooth
U
دندانه دندانه
dented
U
دندانه
dentate
U
دندانه
peg
U
دندانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com