Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
estimated
U
تخمین تقویم
estimates
U
تخمین تقویم
estimate
U
تخمین تقویم
estimating
U
تخمین تقویم
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
estimably
U
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
valuing
U
تقویم کردن
apprise
U
تقویم کردن
evaluating
U
تقویم کردن
apprises
U
تقویم کردن
evaluate
U
تقویم کردن
evaluates
U
تقویم کردن
values
U
تقویم کردن
apprising
U
تقویم کردن
assess
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
evaluated
U
تقویم کردن
assesses
U
تقویم کردن
value
U
تقویم کردن
assessing
U
تقویم کردن
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
range finding
U
تخمین مسافت کردن
range spotting
U
تخمین مسافت کردن
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
computes
U
حساب کردن تخمین زدن
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
computed
U
حساب کردن تخمین زدن
compute
U
حساب کردن تخمین زدن
process
U
تقویم کردن تولید کردن
evaluates
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluating
U
تقویم کردن قیمت کردن
processes
U
تقویم کردن تولید کردن
evaluated
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluate
U
تقویم کردن قیمت کردن
range sensing
U
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
overrated
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
valuations
U
تقویم
appraisals
U
تقویم
valuation
U
تقویم
desktop
U
تقویم
calender
U
تقویم
evaluations
U
تقویم
evaluation
U
تقویم
appraisal
U
تقویم
calendars
U
تقویم
calendar
U
تقویم
rating
U
تقویم
ratings
U
تقویم
appraiser
U
تقویم کننده
ephermeris
U
تقویم نجومی
information processing
U
تقویم اخبار
calendar
U
تقویم ورزشی
calendars
U
تقویم ورزشی
air almanac
U
تقویم هوانوردی
julain date
U
تقویم ژولین
almanach
U
تقویم نجومی
appraisable
U
قابل تقویم
address calendar
U
تقویم نجومی
ephemeris
U
تقویم نجومی
assessments
U
تقویم براورد
assessment
U
تقویم براورد
kalendar
U
تقویم گاه نما
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
estimation
U
پیش بینی تقویم
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
estimations
U
پیش بینی تقویم
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
underestimated
U
تخمین کم
estimate
U
تخمین
estimated
U
تخمین
underestimate
U
تخمین کم
estimates
U
تخمین
underestimates
U
تخمین کم
surmised
U
تخمین
surmise
U
تخمین
estimations
U
تخمین
assessments
U
تخمین
surmises
U
تخمین
estimation
U
تخمین
underestimating
U
تخمین کم
approximation
U
تخمین
approximations
U
تخمین
estimating
U
تخمین
assessment
U
تخمین
surmising
U
تخمین
give or take
U
تخمین تقریبی
estimable
U
تخمین پذیر
rough guess
<idiom>
U
تخمین تقریبی
estimations
U
تخمین زدن
estimating
U
ارزیابی تخمین
estimate of costs
U
تخمین مخارج
estimator
U
تخمین کننده
estimator
U
تخمین زننده
guess
U
تخمین زدن
guesstimates
U
تخمین زدن
guesstimated
U
تخمین زدن
cost estimate
U
تخمین مخارج
over estimation
U
تخمین بیش از حد
conjecturable
U
قابل تخمین
guesstimating
U
تخمین زدن
estimating
U
تخمین زدن
overestimation
U
تخمین حدبالا
parametric estimate
U
تخمین تقریبی
point estimation
U
تخمین نقطهای
guestimating
U
تخمین زدن
range determination
U
تخمین مسافت
guestimates
U
تخمین زدن
range sensing
U
تخمین مسافت
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
regression estimate
U
تخمین رگرسیون
estimation
U
تخمین زدن
guestimated
U
تخمین زدن
estimates
U
تخمین زدن
guesstimate
U
تخمین زدن
estimated
U
تخمین زدن
estimated
U
ارزیابی تخمین
estimate
U
تخمین زدن
parameter estimation
U
تخمین پارامترها
estimate
U
ارزیابی تخمین
guess
U
تخمین فرض
guessed
U
تخمین فرض
guessed
U
تخمین زدن
guesses
U
تخمین فرض
inestimable
U
تخمین ناپذیر
guesses
U
تخمین زدن
invaluable
U
غیرقابل تخمین
estimates
U
ارزیابی تخمین
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
incalculable
U
غیر قابل تخمین
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
conjecture
U
حدس و تخمین زدن
anticipated
<adj.>
U
تخمین زده شده
inappreciable
U
غیر قابل تخمین
presumable
<adj.>
U
تخمین زده شده
probable
<adj.>
U
تخمین زده شده
expected
<adj.>
U
تخمین زده شده
rater
U
نرخ بند تخمین زن
constructive total loss
U
تخمین خسارت کل وارده
to estimate something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
to quantify something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
account
U
تخمین زدن دانستن
conjecture
U
تخمین حدس زدن
estimates
U
براوردکردن تخمین زدن
estimating
U
براوردکردن تخمین زدن
unbiased estimate
U
تخمین بدون تورش
estimated
<adj.>
U
تخمین زده شده
estimate
U
براوردکردن تخمین زدن
to take the gauge of
U
براوردکردن تخمین زدن
estimated
U
براوردکردن تخمین زدن
two stage least squares method
U
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
incalculably
U
بطور غیر قابل تخمین
unbiased estimators
U
تخمین زنندههای بدون تورش
undervaluing
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
foreshow
U
از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalues
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com