English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isokinetic exercise U تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
isotonic exercise U تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی محرک
Other Matches
iron boot U کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
evertor U عضله برون گرداننده عضله راجعه
retentor U عضله نگاهدارنده عضله ماسکه
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
isoresistivity U هم مقاومتی
resistive U مقاومتی
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
r c coupling U جفتگری مقاومتی
resistance braking U ترمز مقاومتی
regenetative braking U ترمز مقاومتی
resistance butt welding U جوشکاری لب به لب مقاومتی
resistance alloys U الیاژهای مقاومتی
resistancae thermometer U دماسنج مقاومتی
resistance coil U پیچک مقاومتی
resistance thermometer U گرماسنج مقاومتی
resistance capacitive coupling U جفتگری مقاومتی
resistance welding U جوشکاری مقاومتی
resistance loss U اتلاف مقاومتی
strength weld U جوشکاری مقاومتی
resistance furnace U کوره مقاومتی
resistance drop U افت مقاومتی
resistance coupling U جفتگری مقاومتی
resistance seam welding U جوشکاری درزی مقاومتی
resistance fusion welding U جوشکاری ذوبی مقاومتی
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
indirect resistance furnace U کوره مقاومتی غیرمستقیم
pulsed resistance welding U جوشکاری مقاومتی ضربهای
balancing resistance for generator U ولتپای مقاومتی مولدها
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
resistance arc furnace U کوره مقاومتی قوس نوری
varite U مقاومتی با ضریب دمایی منفی
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
characteristic strength U مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
terminator U مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
triceps U عضله سه سر
thews U عضله
muscles U عضله
muscle U عضله
humerus U استخوان عضله
transverse U عضله مستعرضه
extensor U عضله بازکننده
trapezius U عضله ذوذنقه
tic U پرش عضله
tics U پرش عضله
ciliary muscle U عضله مژگانی
flexor U عضله تاکننده
flexor U عضله خم کننده
protractors U عضله ممدده
benders U عضله خم کننده
bender U عضله خم کننده
ejaculator U عضله انزال
myograph U عضله نگار
myography U عضله نگاری
antagonists U عضله مخالف
sweeny U فلج عضله
sweeney U فلج عضله
protractor U عضله ممدده
biceps U عضله دوسر
stabilizer muscule U عضله نگاهدارنده
splenius U عضله محرکه
humeri U استخوان عضله
smooth muscule U عضله صاف
sartorius U عضله خیاطه
antagonist U عضله مخالف
cramps U گرفتگی عضله
cramp U گرفتگی عضله
myalgia U درد عضله
orbicular muscle U عضله باسطه
humeruses U استخوان عضله
pronator U عضله مکبه
agonist muscle U عضله موافق
adducent muscle U عضله مقربه
tensor U عضله ممدده
complexus U عضله پهن گردن
archer's paralysis U گرفتگی عضله کمانگیر
tonus U کشیدگی طبیعی عضله
calf machine U دستگاه پرورش عضله
lobes U بخشی از عضله یا مغز
lobe U بخشی از عضله یا مغز
abductor U عضله دور کننده
myosin U پروتئین اساسی عضله
tonus U خاصیت انقباض عضله
pulled muscle U عضله کشیده شده
psoas U عضله قطن پیسواس
tonicity U کشیدگی طبیعی عضله
myocardium U عضله قلب میان دل
injured muscle U عضله اسیب دیده
relax U ازاد و شل شدن عضله ها
sphincter U عضله تنگ کننده
crick U انقباض عضله پیداکردن
relaxing U ازاد و شل شدن عضله ها
relaxes U ازاد و شل شدن عضله ها
stabilizer muscule U عضله ثابت کننده
supinator muscle U عضله برون گردان
supinator U عضله مدیره بخارج
adductor U عضله نزدیک کننده
abductors U عضله دور کننده
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
crimp U پیچش وانقباض عضله درخواب
epicardium U قسمت خارجی عضله قلب
crimped U پیچش وانقباض عضله درخواب
hamstring pull U کشیدگی عضله پشت ران
crimps U پیچش وانقباض عضله درخواب
external rectus U عضله مستقیم برون چشمی
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
systremma [leg cramps] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
d. muscle U ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
cramp in the leg U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
levator U عضله بالابر ماهیچهای که عضو را بالامیبرد
cramp in the calf U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
masseter U ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
myoglobin U پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
tones U کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
tone U کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
charley horse [American] [colloquial] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] U گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charly horse U کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
stapedial U وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
strengthening U تقویت
reinforce U تقویت
reinforces U تقویت
fortification U تقویت
fortifications U تقویت
boost U تقویت
corroboration U تقویت
revival U تقویت
over protection U تقویت
support U تقویت
abet تقویت
magnification factor U تقویت
invigoration U تقویت
intensification U تقویت
gain U تقویت
furtherance U تقویت
amplification U تقویت
gained U تقویت
boosted U تقویت
boosting U تقویت
boosts U تقویت
reinforcement U تقویت
revivals U تقویت
abetment U تقویت
reinforcements U تقویت ها
consolidation U تقویت
auxesis U تقویت
alimentation U تقویت
ampilification U تقویت
strutting U تقویت
afforcement U تقویت
gains U تقویت
nutrition U تقویت
myocarditis U اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
high fidelity amplifier U تقویت کنندههای فا
edified U تقویت کردن
magnifying U تقویت کردن
magnify U تقویت کردن
magnifies U تقویت کردن
magnified U تقویت کردن
corroborating U تقویت کردن
corroborates U تقویت کردن
corroborated U تقویت کردن
edifies U تقویت کردن
posted U چوب تقویت
reinforces U تقویت کردن
post- U چوب تقویت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com