Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
take for granted
<idiom>
U
تقلید از چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
simulation
U
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulations
U
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
Other Matches
apery
U
تقلید
mimicry
U
تقلید
infringement
U
تقلید
infringements
U
تقلید
imitations
U
تقلید
fakes
U
تقلید
imitation
U
تقلید
faked
U
تقلید
fake
U
تقلید
mimesis
U
تقلید
emulation
U
تقلید
imitativeness
U
تقلید
sequacity
U
تقلید
pantomimes
U
تقلید در اوردن
terminal emulation
U
تقلید ترمینالی
imitability
U
قابلیت تقلید
miming
U
تقلید دراوردن
mimetic
U
وابسته به تقلید
mimed
U
تقلید دراوردن
copyrights
U
چاپ و تقلید
imitatively
U
از روی تقلید
imitative of
U
تقلید کننده از
imitativeness
U
استعداد تقلید
exemplary
U
شایان تقلید
copyrights
U
حق چاپ و تقلید
pantomime
U
تقلید در اوردن
patterning
U
تقلید کردن
simulations
U
تقلید تمارض
stereotyped
U
تقلید شده
copyright
U
چاپ و تقلید
simulation
U
تقلید تمارض
copyright
U
حق چاپ و تقلید
simulafe
U
تقلید کردن
imitable
U
قابل تقلید
mimics
U
تقلید کردن
impressionist
U
تقلید درآور
impressionists
U
تقلید درآور
mimetism
U
تقلید استتاری
emulate
U
تقلید کردن
emulated
U
تقلید کردن
pantomiming
<adj.>
<pres-p.>
U
تقلید کردن
emulates
U
تقلید کردن
emulating
<adj.>
<pres-p.>
U
تقلید کردن
mock
U
تقلید دراوردن
mocked
U
تقلید دراوردن
mimetism
U
تقلید حفافتی
farces
U
تقلید لودگی
farce
U
تقلید لودگی
mocks
U
تقلید دراوردن
mimesis
U
تقلید واگیری
monkeys
U
تقلید دراوردن
monkey
U
تقلید دراوردن
fabricating
U
تقلید کردن
mime
U
تقلید دراوردن
mimicking
<adj.>
<pres-p.>
U
تقلید کردن
mimicked
U
تقلید کردن
mocking
U
تقلید دراوردن
burlesques
U
تقلید و هجوکردن
mimic
U
تقلید کردن
personate
U
تقلید کردن از
burlesque
U
تقلید و هجوکردن
fabricates
U
تقلید کردن
fabricated
U
تقلید کردن
fabricate
U
تقلید کردن
mock up
U
تقلید کردن
mimes
U
تقلید دراوردن
hokeypokey
U
تقلید واداواصول
burlesque
U
تقلید رقص لخت
inimitable
U
غیر قابل تقلید
mimesis
U
تقلید هنر از واقعیات
parodies
U
تقلید مسخره امیزکردن
sequacious
U
اهل تقلید تابع
parody
U
تقلید مسخره امیزکردن
copycat
<idiom>
U
تقلید از شخص دیگری
birdcall
U
تقلید صدای پرنده
burlesques
U
تقلید رقص لخت
adopting the opinion
U
تقلید در مسائل شرعی
mime
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
mimes
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
miming
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
it is copyright
U
حق چاپ و تقلید محفوظ است
mimed
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
to go to school to
U
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
travesties
U
تقلید مسخره امیز کردن
travesty
U
تقلید مسخره امیز کردن
to copyright
U
حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
pastiches
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
simulate
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
simulates
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulating
U
تقلید نشان دادن وانمود کردن
onomatopoeic
U
به تقلید صدغا درست شده تقلیدی
parody
U
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
transvestism
U
تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف
parodies
U
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
cults
U
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cult
U
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
emulation
U
نرم افزار یا سخت افزاری که از سیستم دیگر تقلید میکند
transvestites
U
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
transvestite
U
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
all right reserved
U
هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
echolalia
U
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
extracode
U
توابع کوتاه در سیستم عامل که یک تابع سخت افزاری را تقلید میکند
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
mocking bird
U
یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
machined
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
in circuit emulator
U
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
positive
U
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
querying
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to esteem somebody or something
[for something]
U
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
establishing
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
coveting
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
establish
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
covets
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
controls
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to pass by any thing
U
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
to hang over anything
U
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
controlling
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
frostwork
U
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
plotter
U
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters
U
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
imit ative deception
U
فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
rates
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciate
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciated
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
to regard somebody
[something]
as something
U
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
AI
U
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
screw up
<idiom>
U
زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
change
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changes
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changing
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed
U
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to give up
[to waste]
something
U
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
fence
[around / between something]
U
حصار
[دور چیزی]
[بین چیزی]
to wish for something
U
ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
fence
[around / between something]
U
نرده
[دور چیزی]
[بین چیزی]
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
Please allow for at least two weeks' notice
[to do something]
[for something]
[prior to something]
.
U
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
to blame somebody for something
U
کسی را تقصیرکار دانستن بخاطر چیزی
[اشتباه در چیزی را سر کسی انداختن]
[جرم یا گناه]
to lean something against something
U
چیزی را به چیزی تکیه دادن
resisting
U
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
to paint something
[with something]
U
چیزی را
[با چیزی]
رنگ زدن
requiring
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
requires
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
required
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
require
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
resist
U
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resists
U
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisted
U
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
insert
U
قرار دادن چیزی در چیزی
inserts
U
قرار دادن چیزی در چیزی
inserting
U
قرار دادن چیزی در چیزی
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
assumes
U
تظاهر کردن تقلید کردن
assume
U
تظاهر کردن تقلید کردن
to get ahold of somebody
[something]
[American English]
<idiom>
U
کسی
[چیزی ]
را گرفتن
[دستش به کسی یا چیزی رسیدن]
[اصطلاح روزمره]
(a) case in point
<idiom>
U
مثالی که چیزی راثابت کند یا به روشن شدن چیزی کمک کند
to regard something as something
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
to see something as something
[ to construe something to be something]
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
lay hands upon something
U
جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com