Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amitosis
U
تقسیم مستقیم یاخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auxesis
U
رشد توام باعدم تقسیم یاخته
mitosis
U
تقسیم غیر مستقیم یاختهای میتوز
telophase
U
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
justifying
U
تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
justifies
U
تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
justify
U
تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
oogamous
U
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
divisor
U
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous
U
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier
U
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
dasd
U
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
baseband
U
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
U
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
trellis coding
U
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdividing
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
sectors
U
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector
U
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
elicitation
U
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
cells
U
یاخته
cell
U
یاخته
acellular
U
بی یاخته
protozoan
U
تک یاخته
protozoon
U
تک یاخته
biont
U
یاخته
unicellular
U
تک یاخته
unicellularity
U
تک یاخته
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
ovum
U
یاخته ماده
ependymal cell
U
یاخته اپاندیم
neurocyte
U
یاخته عصبی
glial cell
U
یاخته گلیایی
phagocytosis
U
یاخته خواری
protoplasm
U
سفیده یاخته
haploid cell
U
یاخته جنسی
gamete
U
یاخته جنسی
pigment cell
U
یاخته رنگی
protozoology
U
تک یاخته شناسی
bacteria
U
میکربهای تک یاخته
cytoplasm
U
سفیده یاخته
germ cell
U
یاخته جنسی
cytology
U
یاخته شناسی
utricle
U
انبان چه یاخته
data cell
U
یاخته داده
blood cells
U
یاخته خون
mesoplast
U
هسته یاخته
blood cell
U
یاخته خون
binary cell
U
یاخته دودویی
storage cell
U
یاخته انباره
cell body
U
جسم یاخته
nerve cell
U
یاخته عصبی
cytology
U
یاخته شناس
betz's cell
U
یاخته بتس
neuron
U
یاخته عصبی
neurons
U
یاخته عصبی
neurone
U
یاخته پی و کاران
neurones
U
یاخته پی و کاران
spermatozoid
U
یاخته نر و متحرک
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
osteoblast
U
یاخته استخوان ساز
neuroblast
U
یاخته رویانی عصبی
heterogamet
U
یاخته جنسی ناهمخوان
gametogenesis
U
تکوین یاخته جنسی
macrophage
U
یاخته بیگانه خواردرشت
accessory cells
یاخته های کمکی
astrocyteo
U
نوعی یاخته کمکی
Rod cell
U
یاخته استوانه ای
[در چشم]
rod
U
یاخته استوانه ای
[در چشم]
body cell
U
یاخته غیر تناسلی
spongioblast
U
یاخته رویانی گلیایی
sarcode
U
سفیده یاخته حیوانی
protozoan
U
وابسته به تک یاخته اغازی
ectoclast
U
بخش خارجی یاخته
plasmic
U
وابسته به سفیده یاخته
plasma membrane
U
غشاء خارجی سفیده یاخته
plasmalemma
U
پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
trabecula
U
دارای فواصل دربین یاخته ها
spermatozoa
U
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
spermatozoon
U
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
achromatin
U
مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
photocell
U
یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
rods and cones
[in the retina]
U
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
plasmolysis
U
چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
neurons
U
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
neuron
U
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
chromoplast
U
یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
plastogene
U
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
nucleole
U
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
dispensation
U
تقسیم
repartition
U
تقسیم
allocating
U
تقسیم
cleavage
U
تقسیم
cleavages
U
تقسیم
allotments
U
تقسیم
allotment
U
تقسیم
distributions
U
تقسیم
sharing
U
تقسیم
dispensations
U
تقسیم
distribution
U
تقسیم
dealing
U
تقسیم
allocates
U
تقسیم
division
U
تقسیم
divisions
U
تقسیم
branches
U
تقسیم
graduator
U
خط تقسیم کن
branch
U
تقسیم
admensuration
U
تقسیم
allocate
U
تقسیم
admeasurement
U
تقسیم
apportionment
U
تقسیم
straight line code
U
کد مستقیم
straight line code
U
کد خط مستقیم
on line
U
مستقیم
straightish
U
مستقیم
bee line
U
خط مستقیم
first-hand
U
مستقیم
upstanding
U
مستقیم
straight line
U
خط مستقیم
attributive
U
مستقیم
unintermediate
<adj.>
U
مستقیم
directed
U
مستقیم
directs
U
مستقیم
straightest
U
مستقیم
firsthand
U
مستقیم
leveled
U
مستقیم
levelled
U
مستقیم
righting
U
مستقیم
righted
U
مستقیم
right
U
مستقیم
levels
U
مستقیم
beeline
U
خط مستقیم
straight
U
مستقیم
level
U
مستقیم
direct
<adj.>
U
مستقیم
straight line
U
مستقیم
straighter
U
مستقیم
divider
U
پرگار تقسیم
fifty fifty
U
تقسیم بالمناصفه
fifty-fifty
U
تقسیم بالمناصفه
divided
U
تقسیم شده
subdivision
U
تقسیم مجدد
dividing
U
تقسیم بندی
intersect
U
تقسیم کردن
compartment
U
تقسیم کردن
compartments
U
تقسیم کردن
administer
U
تقسیم کردن
regionalism
U
تقسیم کشوربنواحی
administered
U
تقسیم کردن
subdivisions
U
تقسیم مجدد
dichotomy
U
تقسیم به دو بخش
intersected
U
تقسیم کردن
administering
U
تقسیم کردن
administers
U
تقسیم کردن
intersects
U
تقسیم کردن
separates
U
تقسیم کردن
divisive
U
تقسیم کننده
to share out
U
تقسیم کردن
sortition
U
تقسیم با قرعه
short division
U
تقسیم باختصار
sharing the market
U
تقسیم بازار
severability
U
قابلیت تقسیم
scissor
U
قطع تقسیم
quartile
U
تقسیم شده به 4/3و 4/1
partition function
U
تابع تقسیم
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
meiosis
U
تقسیم سلولی
meiosis
U
تقسیم کاهشی
market segmentation
U
تقسیم بازار
load distribution
U
تقسیم بار
line graduation
U
تقسیم بندی خط
water point
U
نقطه تقسیم اب
zeradivide
U
تقسیم بر صفر
division
U
تقسیم
[ریاضی]
go halves
<idiom>
U
تقسیم مساوی
give-and-take
<idiom>
U
تقسیم کردن
division sign
U
نماد تقسیم
indistributable
U
تقسیم نشدنی
hyphenation
U
تقسیم کلمه
frequency distribution
U
تقسیم فرکانس
distribution box
U
جعبه تقسیم
splice box
U
جعبه تقسیم
distributing box
U
جعبه تقسیم
demultiplexer
U
تقسیم کننده
delay allowance
U
زمان تقسیم
dichotomies
U
تقسیم به دو بخش
compart
U
تقسیم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com