English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bifurcation U تقسیم بدو شاخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trifurcate U بسه شاخه تقسیم شدن
Other Matches
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate U از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
arborization U شاخه شاخه شدگی
branch U شاخه شاخه شدن
ramify U شاخه شاخه شدن
branches U شاخه شاخه شدن
forkedly U بطور شاخه شاخه
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
bifurcate U چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
bough U شاخه
branch line U شاخه
pinned U در شاخه
branch lines U شاخه
boughs U شاخه
forking U شاخه
virga U شاخه
branches U شاخه
fork U سه شاخه
fork U شاخه
forking U سه شاخه
arm U شاخه
doddered U بی شاخه
limb U شاخه
limbs U شاخه
variation U شاخه
variations U شاخه
pin U در شاخه
nib U شاخه
nibs U شاخه
ramus U شاخه
three way U سه شاخه
trifid U سه شاخه
trifurcation U سه شاخه
Br U شاخه
ramulous U شاخه شاخه
ramulose U شاخه شاخه
nid U شاخه
plugging U دو شاخه
plugs U دو شاخه
acaulescent U بی شاخه
embranchment U شاخه
plug U دو شاخه
bifurcation U شاخه
branch cutter U شاخه بر
connection plug U دو شاخه
furcate U شاخه شاخه
intersection leg U شاخه
knag U ته شاخه
limbless U بی شاخه
pinning U در شاخه
branch U شاخه
triradiate U سه شاخه سه شعاعی
wing U شاخه شعبه
winging U شاخه شعبه
sprig U شاخه کوچک
sprigs U شاخه کوچک
prong U شاخه رودیانهر
prongs U شاخه رودیانهر
traverse leg U شاخه پیمایش
tow level forked junction U دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction U دو شاخه ناهمکف
dog leg U شاخه فرعی
three arm protractor U نقاله سه شاخه
toppers U شاخه زن سوهان
subshrub U شاخه کوچک
twigged U شاخه دار
twiggy U شاخه دار
forked U شاخه دار
Dont break that branch off. U آن شاخه رانشکن
disbranch U بی شاخه کردن
distributary U رود شاخه
affluent U شاخه رود
crotch U تیر دو شاخه
crotches U تیر دو شاخه
lamina U شاخه پردهای
viminal U شاخه دهنده
twing U شاخه کوچک
blind alleys U شاخه بن بست
blind alley U شاخه بن بست
sprays U شاخه کوچک
sprout U جوانه شاخه
topper U شاخه زن سوهان
easing out line U شاخه شل کننده
ram's horn hook U قلاب دو شاخه
tributaries U شاخه انشعاب
tributaries U شاخه رود
tributary U شاخه انشعاب
tributary U شاخه رود
provine U شاخه خوابانده
sprouted U جوانه شاخه
sprouts U جوانه شاخه
passerine U شاخه نشین
outbranch U شاخه گستردن
insessorial U شاخه نشین
intersection leg U شاخه یک همبر
lamin U شاخه پردهای
ramiform U شاخه مانند
offshoot U شاخه نورسته
tuning forks U دو شاخه صوتی
spriggy U شاخه دار
female plug U دو شاخه ماده
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
twig U : شاخه کوچک
twigs U : شاخه کوچک
ramifications U شاخه شاخگی
ramification U شاخه شاخگی
secateur U شاخه قطع کن
gray ramus U شاخه خاکستری
offshoots U شاخه نورسته
ramify U شاخه بستن
ramify U شاخه دادن
tuning fork U دو شاخه صوتی
linear portion U شاخه خطی
biramous U دارای دو شاخه
bifurcate U دو شاخه شدن
alley U شاخه ماز
link U شاخه رابط
coppices U شاخه زاد
coppice U شاخه زاد
branch U شاخه [دانشی]
alleys U شاخه ماز
boughed U شاخه دار
grain U شاخه چنگال
arborescent U شاخه مانند
cable connector U دو شاخه کابل
branchlet U شاخه کوچک
branching U شاخه گزینی
branchy U شاخه دار
alleyways U شاخه ماز
line of business U شاخه پیشه
sprayed U شاخه کوچک
spray U شاخه کوچک
branch U شاخه دراوردن
area U شاخه [دانشی]
banana pin U دو شاخه رادیو
battery charging plug U دو شاخه باتری پر کن
division U شاخه [دانشی]
branches U شاخه دراوردن
spraying U شاخه کوچک
field U شاخه [دانشی]
tine U نوک شاخه یاسیخ
tri corn U کلاه سه گوشه سه شاخه
percher U مرغ شاخه نشین
strick U شاخه درخت کتان
legs U شاخه مسیر حرکت
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
hierarchical communications system U شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
pruning knife U چاقوی شاخه زنی
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
bifurcation U شکاف گاه شاخه
bayou U شاخه فرعی رودخانه
layer U رگه شاخه خوابانده
pricket U شمعدان شاخه دار
sprit U جوانه یا شاخه کوچک
layers U رگه شاخه خوابانده
wind component U شاخه سمتی باد
utensil plug U دو شاخه وسایل برقی
To cut off a branch . U شاخه ای را قطع کردن
two pin plug U دو شاخه وسایل برقی
deadwood U شاخه خشکیده درخت
leg U شاخه مسیر حرکت
dog-leg U [شاخه فرعی پله]
clusters U اویز چند شاخه
deflection component of trail U شاخه سمتی مسیر
cluster U اویز چند شاخه
cluster bomb U اویز چند شاخه
cluster bombs U اویز چند شاخه
legs U خط واصل بین دو نقطه شاخه
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
divided magnetic circuit U مدار مغناطیسی چند شاخه
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
vimineous U دارای شاخه وترکههای خم شونده
deflection component of trail U شاخه سمتی معبر حرکت
pallet truck U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
leg U خط واصل بین دو نقطه شاخه
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
candelabrum U شمع دان چند شاخه
lifting cart U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
cultrated U بشکل چاقوی شاخه زنی
truncates U شاخه زدن ناقص کردن
cultrate U بشکل چاقوی شاخه زنی
the tree shoot out brances U ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
pallet jack U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
randie branching index U شاخص شاخه زنی رندیچ
tridentate U نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
truncating U شاخه زدن ناقص کردن
truncated U شاخه زدن ناقص کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com