Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nip and tuck
U
تقریبا برابر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
U
سه برابر سه برابر کردن
near-
U
تقریبا
neared
U
تقریبا
about
<adv.>
U
تقریبا
nearer
U
تقریبا
nearest
U
تقریبا
nears
U
تقریبا
nighly
U
تقریبا
approximately
U
تقریبا
much
U
تقریبا
roughly
U
تقریبا"
some
U
تقریبا
about two years
U
تقریبا`
practically
U
تقریبا"
approx
U
تقریبا
all but
U
تقریبا
just about
<idiom>
تقریبا
almost
U
تقریبا
not much of
<idiom>
U
تقریبا بد
proximately
U
تقریبا"
wellnigh
U
تقریبا
pretty much
U
تقریبا
by a
U
تقریبا
sort of
U
تقریبا
near
U
تقریبا
feckly
U
تقریبا
inexactly
U
تقریبا
next door to
U
تقریبا
well-nigh
U
تقریبا
circa
U
تقریبا
nearing
U
تقریبا
well nigh
U
تقریبا
nearly
U
تقریبا
roughly
<adv.>
U
تقریبا
subovate
U
تقریبا بیضی
sort of
<idiom>
U
تقریبا تا یک حدی
approximately
U
تقریبا به درستی
squarish
U
تقریبا مربع
semis
U
تقریبا نصف
semi
U
تقریبا نصف
gravel blind
U
تقریبا کور
next to impossible
U
تقریبا نشدنی
near vertical
U
تقریبا عمودی
about two years
U
تقریبا` دو سال
scarcely ever
U
تقریبا هیچوقت
without recourse
U
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
around 3 in the morning
U
تقریبا ساعت ۳ صبح
go near to do something
U
تقریبا کاری را کردن
nigh
U
تقریبا نزدیک شدن
disobedience
U
تقریبا" معادل desertion
nlq
U
کیفیت تقریبا" عالی
thereabout
U
درهمان نزدیکی تقریبا
it is much the same
U
تقریبا همان است
It's about 2 miles from ...
آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
approximate
U
نه دقیق ولی تقریبا درست
approximated
U
نه دقیق ولی تقریبا درست
roughly speaking
U
تقریبا بدون رعایت دقت
two cents
<idiom>
U
تقریبا هیچ ،چیزی بی ارزش
approximates
U
نه دقیق ولی تقریبا درست
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
about as high
U
تقریبا` همان اندازه بلند
anasarca
U
ورم تقریبا شدید پشام
whyŠthere is the answer
U
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
side cast
U
پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی
jetstream
U
باد تقریبا افقی با سرعت بیش از 08 کیلومتر بر ساعت
The book runs to nearly 600 pages.
U
این کتاب تقریبا بالغ بر ۶۰۰ صفحه می شود.
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
differentiating cicuit
U
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
fjeld
U
فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
nihilism
U
شورش و شدت عمل را توصیه کند مفهومی تقریبا" معادل نهیلیسم و انارشیسم از خودگذشتگی و تن به فنا دادن
ecdysiast
U
زن رامشگری که در حین رقص تکه تکه لباس خود رادرمی اورد و تقریبا عریان می رقصد
preventive detention
U
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
cumulus
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumuli
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
equaled
U
برابر
symmetric
U
برابر
equalled
U
برابر
doubled
U
دو برابر
two fold
U
دو برابر
equalling
U
برابر
ninefold
U
نه برابر
identical
U
برابر
tantamount
U
برابر
level with each other
U
برابر
equaling
U
برابر
equal
U
برابر
sextuple
U
شش برابر
equals
U
برابر
doubled up
U
دو برابر
bracketed
U
برابر
three fold
U
سه برابر
tenfold
U
ده برابر
double
U
دو برابر
sixfold
U
شش برابر
threefold
U
سه برابر
euqal
U
برابر
squares
U
برابر
breast
U
برابر
breasts
U
برابر
opposite
U
برابر
opposites
U
برابر
one hundred times as many
U
صد برابر
decuple
U
ده برابر
abreast
U
برابر
paripassu
U
برابر
squared
U
برابر
square
U
برابر
vs
U
در برابر
equipollent
U
برابر
eq
U
برابر با
even
<adj.>
U
برابر
squaring
U
برابر
one fold
U
یک برابر
he is twice the man he was
U
دو برابر
versus
U
در برابر
tripled
U
سه برابر
triple
U
سه برابر
tripling
U
سه برابر
as much a
U
دو برابر
homological
U
برابر
for
U
در برابر
triples
U
سه برابر
doubled up
U
دو برابر کردن
doubled
U
دو برابر بزرگتر
leveller
U
برابر کننده
reduplicate
U
دو برابر کردن
doubled
U
دو برابر کردن
equality gate
U
برابر سازی
doubled
U
: دو برابر دوتا
manifold
U
چند برابر
double
U
دو برابر کردن
eualize
U
برابر کردن
against payment
U
در برابر پول
equalze
U
برابر کننده
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
اندازه دو برابر
fivefold
U
پنج برابر
money worth
U
برابر پول
doubled
U
اندازه دو برابر
fair play
U
شرایط برابر
anti thesis
U
برابر نهاد
peer to each other
U
برابر با یکدیگر
quintuple
U
پنج برابر
humbled to the dust
U
باخاک برابر
parallelize
U
برابر کردن
doubled up
U
دو برابر بزرگتر
level out
U
برابر کردن
prallelize
U
برابر کردن
eight fold
U
هشت برابر
antitheses
U
برابر نهاده
millionfold
U
یک میلون برابر
ge
U
بزرگتر از یا برابر با
octuple
U
هشت برابر
doubled up
U
اندازه دو برابر
doubled up
U
: دو برابر دوتا
doubler
U
دو برابر کننده
leveler
U
برابر کننده
quadraple
U
چهار برابر
antithesis
U
برابر نهاده
life long
U
برابر با یک عمر
deuce
U
برابر درامتیاز 04
trebled
U
سه برابر کردن
treble
U
سه برابر کردن
lifelong
U
برابر یک عمر
trebles
U
سه برابر کردن
multiple
U
چند برابر
EC
U
پیشوند برابر با ex-
mustn't
U
برابر است با not must
parallelling
U
برابر خط موازی
counterbalances
U
نیروی برابر
counterbalanced
U
نیروی برابر
counterbalance
U
نیروی برابر
par
U
برابر کردن
trebling
U
سه برابر کردن
under the same conditions
U
شرایطی برابر
parallel
U
برابر خط موازی
equalizers
U
برابر کننده
equalizer
U
برابر کننده
plainer
U
صاف برابر
plainest
U
صاف برابر
plains
U
صاف برابر
dead even
U
دقیقا برابر
equilateral
U
دو پهلو برابر
counterweights
U
وزنه برابر
counterweight
U
وزنه برابر
parallels
U
برابر خط موازی
plain
U
صاف برابر
parallelled
U
برابر خط موازی
paralleling
U
برابر خط موازی
paralleled
U
برابر خط موازی
water resistant
U
مقاوم در برابر اب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com