Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
concurrent
U
تقریباگ همزمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quasi-
U
مشابه یا تقریباگ همان
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
fits
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fit
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
beta version
U
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
contemporaries
U
همزمان
synchronizer
U
همزمان گر
isochronous
U
همزمان
contemporary
U
همزمان
simultaneously
U
همزمان
simultaneous
U
همزمان
paralleled
U
همزمان
parallel
U
همزمان
synchronous
U
همزمان
proportional
U
همزمان
parallelled
U
همزمان
coincidentally
U
همزمان
synchronic
U
همزمان
concurrent
U
همزمان
isochrone
U
همزمان
paralleling
U
همزمان
parallels
U
همزمان
parallelling
U
همزمان
concurrent processing
U
پردازش همزمان
simultaneous extinction
U
خاموشی همزمان
concurrent training
U
اموزش همزمان
selsyn
U
موتور همزمان
simultaneous processing
U
پردازش همزمان
simultaneity
U
همزمانی همزمان
concurrent validity
U
اعتبار همزمان
concurrent variation
U
تغییر همزمان
concurrent reinforcement
U
تقویت همزمان
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
concurrent operation
U
عملکرد همزمان
synchronizing
U
همزمان سازی
synchronising
U
همزمان کردن
synchronize
U
همزمان کردن
synchronises
U
همزمان کردن
synchronizes
U
همزمان کردن
concurrent execution
U
اجرای همزمان
concentred reaction
U
واکنش همزمان
concentred exchange
U
تبادل همزمان
concentred elimination
U
حذف همزمان
coincided
U
همزمان بودن
coincide
U
همزمان بودن
coincides
U
همزمان بودن
coinciding
U
همزمان بودن
synchronised
U
همزمان کردن
concurrent
U
همرو همزمان
concurrently
U
اجرای همزمان
synchronization
U
همزمان سازی
synchronized sweep
U
روبش همزمان
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous network
U
شبکه همزمان
synchronous motor
U
موتور همزمان
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous generator
U
مولد همزمان
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
synchrinized
U
همزمان بودن
synchronic
U
همگاه همزمان
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchroscope
U
همزمان نما
synchronous speed
U
سرعت همزمان
synchronizing pulses
U
ضربههای همزمان سازی
parallelled
U
که همزمان ارسال می شوند
compatability
U
قابلیت کار همزمان
coincident penalty
U
پنالتی همزمان دو تیم
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
acoustic synchronizer
U
همزمان ساز صوتی
volley fire
U
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
parallels
U
که همزمان ارسال می شوند
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
parallel
U
که همزمان ارسال شود
synchronizing torque
U
گشتاور پیچشی همزمان
paralleled
U
که همزمان ارسال می شوند
synchronizer
U
دستگاه همزمان کننده
full duplex
U
پروتکل دوسوی همزمان
parallelling
U
که همزمان ارسال می شوند
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
parallels
U
که همزمان ارسال شود
paralleling
U
که همزمان ارسال می شوند
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
paralleling
U
که همزمان ارسال شود
synchronizing separator
U
جداکننده همزمان سازی
concurrent programming
U
برنامه نویسی همزمان
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
parallel
U
که همزمان ارسال می شوند
parallelled
U
که همزمان ارسال شود
synchronizing signal
U
پیام همزمان ساز
paralleled
U
که همزمان ارسال شود
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
simultaneous input/output
U
ورودی و خروجی همزمان
parallelling
U
که همزمان ارسال شود
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
bursts
U
پیام همزمان ساز رنگ
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
simultaneous
U
باهم واقع شونده همزمان
duplex
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
color sync signal
U
پیام همزمان ساز رنگ
synchronizing limiter
U
لامپ مراقب همزمان سازی
bisync
U
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
burst
U
پیام همزمان ساز رنگ
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
duplexes
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplex
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
synchronizes
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
doubled
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
multiple foul
U
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
petri nets
U
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
doubled up
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
operand
U
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronises
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
immediate
U
عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
synchronising
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
simultaneous
U
دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
synchronize
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
coresident
U
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
simultaneous
U
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
sdlc
U
Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
isochronal
U
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
pseudostereo
U
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
duplexes
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
deals
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
duplex
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
deal
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
parallels
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
paralleling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi programming
U
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
parallelled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
alternate
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
parallel
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
arithmetic
U
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
macs
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
mac
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
paralleled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
parallelled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
vectors
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
multitasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
parallelling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
vector
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
pack
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
paralleling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packaged
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallels
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
chord keying
U
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
packages
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallel
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
paralleled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packs
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
secondary
U
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
free
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freed
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
frees
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
interleaved
U
بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید
GOSIP
U
استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
spool
U
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
diplexer
U
وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
spools
U
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com