English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intersection U تقاطع همبر
intersections U تقاطع همبر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grade crossings U تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossing U تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
criss-crosses U همبر
criss-crossing U همبر
criss-crossed U همبر
criss-cross U همبر
criss-cross U همبر کردن
criss-crossed U همبر کردن
cross wall U دیوار همبر
criss-crosses U همبر کردن
criss-crossing U همبر کردن
multiway junction U همبر چندشاخه
intersection leg U شاخه یک همبر
scissor junction U چهارراه کج همبر اریب
cross roads U همبر راست گوشه
crossing line U خط تقاطع
crossest U تقاطع
chiasma U تقاطع
intersect U تقاطع
crosses U تقاطع
intersected U تقاطع
crosser U تقاطع
cross U تقاطع
intersects U تقاطع
decussation U تقاطع
street crossing U تقاطع
junction U تقاطع
junctions U تقاطع
weaving U تقاطع
intersection U تقاطع
line cross U تقاطع خط
intersections U تقاطع
intercepts U محل تقاطع
grade crossings U تقاطع شاهراه
angle of cutting U زاویه تقاطع
angle of erossing U زاویه تقاطع
cross road U تقاطع جاده
beam grillage U تقاطع تیرها
grade crossing U تقاطع شاهراه
crisscross U تقاطع کردن
intercepting U محل تقاطع
crossing plane U سطح تقاطع
focus U نقطه تقاطع
weaving section U منطقه تقاطع
weaving distance U طول تقاطع
tree traversal U تقاطع درختی
scissor junction U تقاطع مورب
road junction U تقاطع جاده
road junction U تقاطع راه
point of intersection U نقطه تقاطع
intersection point U نقطه تقاطع
interlace U تقاطع کردن
intercepted U محل تقاطع
focuses U نقطه تقاطع
intertwining U تقاطع کردن
focussed U نقطه تقاطع
focusses U نقطه تقاطع
focussing U نقطه تقاطع
intersected U تقاطع کردن
meet U مقتضی تقاطع
meets U مقتضی تقاطع
intertwine U تقاطع کردن
intersect U تقاطع کردن
intercept U محل تقاطع
crossing U نقطه تقاطع
intertwines U تقاطع کردن
crossing U محل تقاطع
intertwined U تقاطع کردن
intersects U تقاطع کردن
focused U نقطه تقاطع
intersectional U وابسته بمحل تقاطع
crossroad U محل تقاطع دو جاده
crossing tower U برج تقاطع در کلیسا
multiway junction U تقاطع چند راه
Go to the second crossroad. به دومین تقاطع بروید.
grade crossing U تقاطع راه اهن
intercept point U محل تقاطع [ریاضی]
interlacement U درهم بافتگی تقاطع
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
grade crossings U تقاطع راه اهن
cross road U محل تقاطع دو جاده چهارراه
level crossings U محل تقاطع دو خط راه اهن
meet U مواجه شدن تقاطع کردن
traffic cut U تقاطع دو جریان عبور و مرور
level crossing U محل تقاطع دو خط راه اهن
meets U مواجه شدن تقاطع کردن
intercross U تقاطع کردن جفت گیری
ford crossing U تقاطع جاده با مجاری ابگذر
cross over point U نقطه تقاطع مسیر رژه
bypasses U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypass U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassing U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
cross roads U تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
flyover junction U تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
skylines U خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
decussate U تقاطع یکی در میان یا بشکل > ضرب در< بودن
skyline U خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
parameters U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameter U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
nicking U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
collision course interception U تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
nick U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
grade separation U تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
graticule ticks U نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
radio position finding U روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
heddle rod U چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com