Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tree traversal
U
تقاطع درختی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grade crossing
U
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossings
U
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
dendroidal
U
درختی
arboraceous
U
درختی
arboreal
U
درختی
abattis
U
سد درختی
abatis
U
سد درختی
arboreous
U
درختی
dendriform
U
درختی
treehopper
U
زنجره درختی
monthly rose
U
خطمی درختی
to shin up a tree
U
از درختی بالارفتن
wood sorrel
U
ترشک درختی
syrian mallow
U
خطمی درختی
tree network
U
شبکه درختی
sourwood
U
ترشک درختی
sorrel tree
U
ترشک درختی
saddletree
U
لاله درختی
tree structure
U
ساخت درختی
semiarboreal
U
نیمه درختی
syringa
U
یاس درختی
mock orange
U
یاس درختی
to prune a tree
U
درختی را آراستن
to lop a tree
U
درختی را آراستن
hollyhock
U
ختمی درختی
hyla
U
قورباغه درختی
basswood
U
لاله درختی
arborization
U
ارایش درختی
Yggdrasil
U
درختی اسطوره ای
to chop dowm a tree
U
درختی را انداختن
orangoutang
U
میمون درختی برنئوسوماترا
to lop off a branch
[from a tree]
U
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
orangutan
U
میمون درختی برنئوسوماترا
mayapple
U
درختی از نوع زرشک
abat
U
راه بند درختی
huffman tree
U
درختی با کمترین مقادیر
strawberry tree
U
توت فرنگی درختی
understory vegetation
U
گیاهان زیر درختی
tree sort
U
مرتب کردن درختی
to lop a tree
U
سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree
U
سرشاخه درختی را زدن
to truncate a tree
U
شاخههای درختی را زدن
leaf
U
گره آخر در ساختار درختی
madrone
U
توت فرنگی درختی انگور خرس
madrono
U
توت فرنگی درختی انگور خرس
ring bark
U
پوست درختی را حلقه ایی بریدن
timberline
U
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
katydid
U
حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
intersections
U
تقاطع
intersect
U
تقاطع
line cross
U
تقاطع خط
junctions
U
تقاطع
street crossing
U
تقاطع
intersection
U
تقاطع
crossing line
U
خط تقاطع
crosses
U
تقاطع
crosser
U
تقاطع
chiasma
U
تقاطع
decussation
U
تقاطع
cross
U
تقاطع
intersects
U
تقاطع
junction
U
تقاطع
weaving
U
تقاطع
intersected
U
تقاطع
crossest
U
تقاطع
crossing plane
U
سطح تقاطع
interlace
U
تقاطع کردن
weaving section
U
منطقه تقاطع
road junction
U
تقاطع راه
road junction
U
تقاطع جاده
scissor junction
U
تقاطع مورب
point of intersection
U
نقطه تقاطع
weaving distance
U
طول تقاطع
intersection point
U
نقطه تقاطع
intersections
U
تقاطع همبر
beam grillage
U
تقاطع تیرها
intersection
U
تقاطع همبر
angle of erossing
U
زاویه تقاطع
meets
U
مقتضی تقاطع
angle of cutting
U
زاویه تقاطع
meet
U
مقتضی تقاطع
focussing
U
نقطه تقاطع
focusses
U
نقطه تقاطع
crossing
U
محل تقاطع
grade crossings
U
تقاطع شاهراه
intercept
U
محل تقاطع
grade crossing
U
تقاطع شاهراه
intercepts
U
محل تقاطع
intercepting
U
محل تقاطع
intercepted
U
محل تقاطع
crossing
U
نقطه تقاطع
focussed
U
نقطه تقاطع
intertwining
U
تقاطع کردن
intersect
U
تقاطع کردن
cross road
U
تقاطع جاده
intersected
U
تقاطع کردن
intersects
U
تقاطع کردن
focus
U
نقطه تقاطع
intertwine
U
تقاطع کردن
intertwined
U
تقاطع کردن
focuses
U
نقطه تقاطع
intertwines
U
تقاطع کردن
focused
U
نقطه تقاطع
crisscross
U
تقاطع کردن
minimal tree
U
درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
fjeld
U
فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
intercept point
U
محل تقاطع
[ریاضی]
Go to the second crossroad.
به دومین تقاطع بروید.
Go to the first crossroad.
به اولین تقاطع بروید.
grade crossing
U
تقاطع راه اهن
grade crossings
U
تقاطع راه اهن
crossroad
U
محل تقاطع دو جاده
interlacement
U
درهم بافتگی تقاطع
intersectional
U
وابسته بمحل تقاطع
crossing tower
U
برج تقاطع در کلیسا
multiway junction
U
تقاطع چند راه
seral
U
مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
meet
U
مواجه شدن تقاطع کردن
meets
U
مواجه شدن تقاطع کردن
cross road
U
محل تقاطع دو جاده چهارراه
ford crossing
U
تقاطع جاده با مجاری ابگذر
traffic cut
U
تقاطع دو جریان عبور و مرور
cross over point
U
نقطه تقاطع مسیر رژه
intercross
U
تقاطع کردن جفت گیری
level crossings
U
محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossing
U
محل تقاطع دو خط راه اهن
bypassing
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
flyover junction
U
تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
bypass
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
cross roads
U
تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
skylines
U
خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
decussate
U
تقاطع یکی در میان یا بشکل > ضرب در< بودن
skyline
U
خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
long base method
U
روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
kratom
U
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
optimal merge tree
U
نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
parameter
U
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters
U
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
absolute address
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
nick
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
collision course interception
U
تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
nicking
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
pine design
U
طرح درخت کاج
[که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
graticule ticks
U
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
grade separation
U
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
iguana
سوسمار درختی
[هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
rose motif
U
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
radio position finding
U
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
paradise rug
U
طرح درختی باغ و گل
[در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
cross hairs
U
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
heddle rod
U
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com