English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
registrant U تقاضا ثبت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
applicant U تقاضا کننده طالب
applicants U تقاضا کننده طالب
applier U تقاضا کننده
demandant U تقاضا کننده
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
requesting unit U یکان تقاضا کننده
Other Matches
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demands U تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
requested U تقاضا
demand U تقاضا
requesting U تقاضا
demanded U تقاضا
request U تقاضا
demands U تقاضا
suits U تقاضا
solicitation U تقاضا
importance U تقاضا
prayer U تقاضا
suited U تقاضا
requests U تقاضا
suit U تقاضا
prayers U تقاضا
requisitions U تقاضا
requisitioned U تقاضا
requisition U تقاضا
requisitioning U تقاضا
exigence U تقاضا
postulating U تقاضا
postulates U تقاضا
postulated U تقاضا
rogation U تقاضا
postulate U تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
adjure U تقاضا کردن
excess demand U فزونی تقاضا
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
supply and demand U عرضه و تقاضا
application U فرم تقاضا
applications U فرم تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
requirement U تقاضا احتیاج
measurement of demand U تخمین تقاضا
offer and demand U عرضه و تقاضا
requests U تقاضا خواسته
demand function U تابع تقاضا
request U تقاضا خواسته
demand factors U عوامل تقاضا
demand curve U منحنی تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
change in demand U تغییر تقاضا
law of demand U قانون تقاضا
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demand management U مدیریت تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
requested U تقاضا خواسته
information on demand U اطلاعات با تقاضا
demand elasticity U کشش تقاضا
demandable U قابل تقاضا
requesting U تقاضا خواسته
demand surface U سطح تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
requisitions U چیزمورد تقاضا
requisition U چیزمورد تقاضا
demanded U تقاضا کردن
peak demand U حداکثر تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
requisitions U تقاضا کردن
demands U تقاضا کردن
plea U تقاضا استدعا
pleas U تقاضا استدعا
suing U تقاضا کردن
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
sues U تقاضا کردن
sued U تقاضا کردن
quantity of demand U مقدار تقاضا
requisition U تقاضا کردن
requisitioning U تقاضا کردن
demand U تقاضا کردن
requisitioned U چیزمورد تقاضا
requisitioned U تقاضا کردن
requisitioning U چیزمورد تقاضا
sue U تقاضا کردن
requesting U تقاضا برای چیزی
glut U عرضه بیش از تقاضا
gluts U عرضه بیش از تقاضا
requests U تقاضا برای چیزی
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
money demand U تقاضا برای پول
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
demands U مطالبه تقاضا کردن
stock requisition U تقاضا جهت کالا
demand forecast U پیش بینی تقاضا
demand paging U صفحه بندی تقاضا
indents U تقاضا یاسفارش جنس
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
request U تقاضا برای چیزی
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
demand for money U تقاضا برای پول
indent U تقاضا یاسفارش جنس
demanded U مطالبه تقاضا کردن
requested U تقاضا برای چیزی
demand U مطالبه تقاضا کردن
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
applications U تقاضا برای چیز
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
adjure به اصرار تقاضا کردن
application U تقاضا برای چیز
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demands U تقاضا برای انجام چیزی
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
to invite somebody to do something U از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
applying U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
X series U تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiries U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
layer U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layers U بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com