English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hearing U استماع دادرسی
hearings U استماع دادرسی
audition U قدرت استماع استماع
auditions U قدرت استماع استماع
auditioning U قدرت استماع استماع
auditioned U قدرت استماع استماع
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
summing up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
listens U استماع
listening U استماع
oyer U استماع
listened U استماع
listen U استماع
oyer and terminer U استماع و قطع
listen U استماع کردن
audibility U قابلیت استماع
hearing U استماع دعوی
hears U استماع کردن
hark U استماع کردن
hearken U استماع کردن
hearings U استماع دعوی
hear U استماع کردن
plausible U قابل استماع
hear U استماع کردن
listen U پذیرفتن استماع کردن
prima facie case U دعوی قابل استماع
listened U پذیرفتن استماع کردن
heard U استماع کرد خبرداشت
listening U پذیرفتن استماع کردن
listens U پذیرفتن استماع کردن
hearings U دادرسی
trials U دادرسی
trial U دادرسی
justicing U دادرسی
legal procedure U دادرسی
litigation U دادرسی
hearing U دادرسی
justiceship U دادرسی
military justice U دادرسی نظامی
costs U هزینه دادرسی
public trial U دادرسی علنی
re hearing U اعاده دادرسی
procedure U ایین دادرسی
costs U خسارت دادرسی
new trial U اعاده دادرسی
civil litigation U دادرسی مدنی
venues U محل دادرسی
venue U محل دادرسی
re trial U اعاده دادرسی
judgements U دادرسی فتوی
stay of proceedings U تعلیق دادرسی
summery proceedings U دادرسی اختصاری
ex parte trial U دادرسی غیابی
trial in presence of the parties U دادرسی حضوری
with costs U با هزینه دادرسی
judgment U داوری دادرسی
criminal proceedings U دادرسی جزائی
stay of proceedings U توقیف دادرسی
judgement U دادرسی فتوی
judgement U دادرسی داوری
justiciable U قابل دادرسی
prosecution team U تیم دادرسی
costs of proceedings U هزینه دادرسی
speedy trial U دادرسی فوری
judgments U دادرسی داوری
judgments U دادرسی فتوی
judgements U دادرسی داوری
in camera proceedings U دادرسی غیر علنی
law of procedure U قانون ائین دادرسی
law of civil procedure U ائین دادرسی مدنی
bill of costs U صورت هزینه دادرسی
to delay the proceedings U به تأخیر انداختن دادرسی
law of criminal procedure U ائین دادرسی کیفری
hearing incamera U دادرسی غیر علنی
civil procedure U ایین دادرسی مدنی
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
principle of criminal procedure U ایین دادرسی کیفری
principle of civil litigation U ایین دادرسی مدنی
taxation of costs U مالیات هزینه دادرسی
security for cost U تامین هزینه دادرسی
with costs U بعلاوه هزینه دادرسی
code of procedure U قانون ایین دادرسی
at the request of U تقاضای
total demand U تقاضای کل
aggregate demand U تقاضای کل
at the instance of U به تقاضای
inquisitorial procedure U دادرسی با شکنجه و سخت گیری
mistrial U دادرسی پوچ وبی نتیجه
criminal proceedure code U قانون ایین دادرسی کیفری
civil procedure code U قانون ایین دادرسی مدنی
inelastic demand U تقاضای بی کشش
excess demand U تقاضای بیش از حد
final demand U تقاضای نهائی
factor demand U تقاضای عوامل
joint demand U تقاضای مشترک
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
at my request U مطابق با تقاضای من
request substitution U تقاضای تعویض
market demand U تقاضای بازار
re claim U تقاضای مجدد
national demand U تقاضای ملی
maximum demand U تقاضای بیشینه
request to send U تقاضای ارسال
give U تقاضای رای
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
gives U تقاضای رای
demand for payment U تقاضای پرداخت
application for loan U تقاضای وام
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
giving U تقاضای رای
composite demand U تقاضای مرکب
complementary demand U تقاضای تکمیلی
effective demand U تقاضای موثر
complementary demand U تقاضای مکمل
application U تقاضای کار
elastic demand U تقاضای با کشش
applications U تقاضای کار
at the instance of U بر حسب تقاضای
oyez U اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
judges U فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
judge U فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judged U فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judging U فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
tax U تحمیل تقاضای سنگین
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
soft market U بازار با تقاضای خوب
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
to request issuance U تقاضای صدور کردن
rpo U تقاضای مظنه قیمت
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
elastic demand U تقاضای کشش دار
demands U تقاضای خرید کالا
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
demanded U تقاضای خرید کالا
derived demand U تقاضای مشتق شده
demand U تقاضای خرید کالا
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
legal aid U معافیت ازهزینه دادرسی معادل assistance judicial
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
rts U Send To Request تقاضای ارسال
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
lyuch law U مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
the inquisition U دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
reclama U تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
ARQ U که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
reclamation U تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
refresher U حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
summing up evidence U نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
searches U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
searched U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
to hear a case U دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
lord high stew of england U رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com