English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excel U تفوق جستن بر
excelled U تفوق جستن بر
excelling U تفوق جستن بر
excels U تفوق جستن بر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
out maneuver U تفوق جستن در مانور
to gain the upper hand U تفوق جستن
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
Other Matches
to make approaches U وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escaped U رهایی جستن خلاصی جستن
escape U رهایی جستن خلاصی جستن
escaping U رهایی جستن خلاصی جستن
escapes U رهایی جستن خلاصی جستن
superiority U تفوق
preminence U تفوق
ecellency U تفوق
transcendence U تفوق
headships U تفوق
transcendence or cy U تفوق
predominance U تفوق
headship U تفوق
pre-eminence U تفوق
pre eminence U تفوق
paramountey U تفوق
hegemony U تفوق
paramountcy U تفوق
predominancy U تفوق
preemimence U تفوق
supremacy U تفوق
advantage U تفوق
fire superiority U تفوق اتش
vantage U تفوق فرصت
ascendancy U سلطه تفوق
ascendency U سلطه تفوق
excellence U خوبی تفوق
air superiority U تفوق هوایی
domination U استیلا تفوق
overmatch U تفوق یافتن
dominate U تفوق یافتن
ascendance U تفوق برتری
dominates U تفوق یافتن
superiority U ارشدیت تفوق
humdinger U تفوق برجسته
humdingers U تفوق برجسته
masterdom U تسلط تفوق
dominated U تفوق یافتن
influences U برتری تفوق
influence U برتری تفوق
influencing U برتری تفوق
influenced U برتری تفوق
outnumbered U با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumber U با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
ultramontane U تفوق مطلق پاپ
insurmountable U غیر قابل تفوق
insurmountably U بطور غیرقابل تفوق
prepotency U غلبه تفوق بسیار
scscalable U تفوق پذیر بالارفتنی
outnumbering U با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
prevalence U تفوق درجه شیوع
outnumbers U با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
white supremacist U طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
superable U تفوق یافتنی فائق شدنی
white supremacy U تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
ultramontanism U سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
bounces U پس جستن
jumped U جستن
outjockey U جستن بر
springs U جستن
jumps U جستن
overleap U جستن از
spring U جستن
jump U جستن
bounce U پس جستن
bounced U پس جستن
to be off the hook <idiom> U از خطر جستن
leaped U جستن دویدن
leap U جستن دویدن
assist U شرکت جستن
overtop U برتری جستن از
overtop U برتی جستن بر
assisted U شرکت جستن
outvie U برتری جستن از
leaps U جستن دویدن
assists U شرکت جستن
out act U پیشی جستن از
assisting U شرکت جستن
outbalance U پیشی جستن
outguess U سبقت جستن
best U برتری جستن
to be over the worst <idiom> U از خطر جستن
to seek shelter U پناه جستن
to seek refuge U پناه جستن
to make a pounce U ناگهان جستن
to keep one's distance U دوری جستن
to give the go by to U پیشی جستن بر
to come out of the woods <idiom> U از خطر جستن
to get the upper hand U پیشی جستن
to be out of the woods <idiom> U از خطر جستن
to be over the hump [American] <idiom> U از خطر جستن
to gain a ccess U تقرب جستن
to find f.with U عیب جستن از
to carry sword U شمشیر جستن
to get the better of U پیشی جستن بر
to find fault with U عیب جستن
purgation U برائت جستن
get the start of U سبقت جستن بر
renounce U تبری جستن از
transcend U سبقت جستن
renounced U تبری جستن از
renounces U تبری جستن از
shoot-outs U بالا جستن
transcended U سبقت جستن
transcending U سبقت جستن
transcends U سبقت جستن
renouncing U تبری جستن از
hip U جستن پریدن
hips U جستن پریدن
overridden U برتری جستن بر
overrode U برتری جستن بر
overrides U برتری جستن بر
shoot-out U بالا جستن
forestall U پیش جستن بر
shoot forth U بالا جستن
denied U تبری جستن
denies U تبری جستن
antecede U برتری جستن
override U برتری جستن بر
shoot out U بالا جستن
outruns U پیشی جستن بر
outrunning U پیشی جستن بر
forestalled U پیش جستن بر
forestalls U پیش جستن بر
deny U تبری جستن
outrun U پیشی جستن بر
denying U تبری جستن
finds U جستن تشخیص دادن
wager of law U تبری جستن با سوگند
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
find U جستن تشخیص دادن
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
anticipating U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
anticipates U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstrip U عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped U عقب گذاشتن پیشی جستن از
trumps U مغلوب ساختن پیشی جستن
outstripping U عقب گذاشتن پیشی جستن از
trump U مغلوب ساختن پیشی جستن
overleap U جستن از روی نادیده گذشتن از
outstrips U عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipate U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
overjump U بیش از اندازه نیروی خود جستن
to steal a march on any one U بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to have recourse to a person U بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
toget the start of one's rival U بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
scoot U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com