Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
humdinger
U
تفوق برجسته
humdingers
U
تفوق برجسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alto-rilievo
U
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model
U
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing
U
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
supereminent
U
برجسته فوق العاده برجسته
embossment
U
نقوش برجسته برجسته کاری
saliency
U
نکته برجسته موضوع برجسته
bas relif
U
حجاری ونقوش برجسته برجسته
salience
U
نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope
U
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph
U
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse
U
برجسته نمایاحکاکی برجسته
headship
U
تفوق
headships
U
تفوق
paramountey
U
تفوق
advantage
U
تفوق
pre-eminence
U
تفوق
predominance
U
تفوق
transcendence or cy
U
تفوق
pre eminence
U
تفوق
supremacy
U
تفوق
preminence
U
تفوق
ecellency
U
تفوق
superiority
U
تفوق
paramountcy
U
تفوق
transcendence
U
تفوق
hegemony
U
تفوق
predominancy
U
تفوق
preemimence
U
تفوق
excel
U
تفوق جستن بر
dominated
U
تفوق یافتن
overmatch
U
تفوق یافتن
dominate
U
تفوق یافتن
ascendancy
U
سلطه تفوق
excelled
U
تفوق جستن بر
excelling
U
تفوق جستن بر
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
excels
U
تفوق جستن بر
masterdom
U
تسلط تفوق
ascendency
U
سلطه تفوق
excellence
U
خوبی تفوق
influenced
U
برتری تفوق
air superiority
U
تفوق هوایی
ascendance
U
تفوق برتری
fire superiority
U
تفوق اتش
influence
U
برتری تفوق
influences
U
برتری تفوق
influencing
U
برتری تفوق
domination
U
استیلا تفوق
vantage
U
تفوق فرصت
superiority
U
ارشدیت تفوق
dominates
U
تفوق یافتن
ultramontane
U
تفوق مطلق پاپ
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
outnumbers
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumbering
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
insurmountable
U
غیر قابل تفوق
prepotency
U
غلبه تفوق بسیار
scscalable
U
تفوق پذیر بالارفتنی
insurmountably
U
بطور غیرقابل تفوق
outnumbered
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumber
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
prevalence
U
تفوق درجه شیوع
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
surpasses
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpass
U
بهتر بودن از تفوق جستن
superable
U
تفوق یافتنی فائق شدنی
white supremacist
U
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
white supremacy
U
تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
ultramontanism
U
سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
raised
U
برجسته
illustrous
U
برجسته
starring
U
برجسته
staring
U
برجسته
ridged
U
برجسته
dominant
U
برجسته
illustrated
U
برجسته
crowned
U
برجسته
prosilient
U
برجسته
of d.
U
برجسته
in relief
U
برجسته
masterwork
U
برجسته
outstandingly
U
برجسته
eminent
U
برجسته
outstanding
U
برجسته
laureate
U
برجسته
kenspeckle
U
برجسته
noted
U
برجسته
pre eminent
U
برجسته
distinguished
U
برجسته
relief emboss
U
برجسته
par excellence
U
برجسته
primed
U
برجسته
prominent
U
برجسته
primes
U
برجسته
illustrious
U
برجسته
mainlines
U
برجسته
torose
U
برجسته
predominant
U
برجسته
overriding
U
برجسته
mainline
U
برجسته
convex
U
برجسته
conspicuous
U
برجسته
mainlined
U
برجسته
striking
U
برجسته
mainlining
U
برجسته
prime
U
برجسته
stereometric
U
خط برجسته
salient
U
برجسته
relievo
U
برجسته
rilievo
U
برجسته
pre-eminent
U
برجسته
strikingly
U
برجسته
cordon bleu
U
برجسته
stereometric
U
برجسته
contour map
U
نقشه برجسته
bas-relief
U
برجسته کاری
raised figure
طرح برجسته
emboss
U
برجسته کردن
egregious
U
برجسته نمایان
affigy
U
تصویر برجسته
illustriously
U
برجسته وار
stand out
U
برجسته بودن
anaglyph
U
تزئینات برجسته
bas relif
U
نقوش برجسته
high relief
U
نقوش برجسته
to create an image for oneself as somebody
U
برجسته شدن
basso relief
U
برجسته کوتاه
bas relif
U
نقش کم برجسته
exaggerated stereoscopy
U
برجسته بین
fash butt welding
U
جوش برجسته
aegicrane
U
آذین برجسته سر
aegicranium
U
آذین برجسته سر
front face
U
سطح برجسته
half relief
U
نیم برجسته
mezzo relief
U
نیم برجسته
embossed alphabet
U
الفبای برجسته
drop shadow
U
سایه برجسته
in relief
U
بطور برجسته
palmy
U
برجسته کامیاب
stereoscopic
U
برجسته بینی
piece de resistance
U
فقره برجسته
stand out
U
برجسته عالی
smatt
U
برجسته زیرکانه
signally
U
بطور برجسته
signalize
U
برجسته کردن
projection welding
U
جوش برجسته
saleintiant
U
برجسته چشمگیر
saleint
U
برجسته چشمگیر
relievo
U
برجسته کاری
relief map
U
نقشه برجسته
raised shoulder
U
شانه برجسته
stereoscopic
U
برجسته بین
stereoscopics
U
برجسته نمایی
cordon bleu
U
آدم برجسته
salient pole
U
قطب برجسته
laureatel
U
شاعر برجسته
tyupical
U
نوبهای برجسته
topographic map
U
نقشه برجسته
to stand out
U
برجسته بودن
magnific
U
معروف برجسته
to put forward
U
برجسته نمودارکردن
to make one's mark
U
برجسته شدن
stucco relief
U
گچبریهای برجسته
mezzo rillievo
U
نیم برجسته
notbility
U
شخص برجسته
relief emboss
U
نقشه برجسته
anaglyph
U
حجاری برجسته
relief
U
حجاری برجسته
distinguished
U
برجسته مهم
predominantly
U
بطور برجسته
poet laureate
U
شاعر برجسته
bas relief
U
برجسته کوتاه
bas relief
U
نقش کم برجسته
bas-relief
U
برجسته کوتاه
bas-relief
U
نقش کم برجسته
bas-reliefs
U
برجسته کوتاه
bas-reliefs
U
نقش کم برجسته
premiere
U
هنرپیشه برجسته
premiered
U
هنرپیشه برجسته
premieres
U
هنرپیشه برجسته
premiering
U
هنرپیشه برجسته
effigies
U
تصویر برجسته
effigy
U
تصویر برجسته
topography
U
برجسته نگاری
swells
U
برجسته شیک
swelled
U
برجسته شیک
relief
U
برجسته کاری
project
U
برجسته بودن
projected
U
برجسته بودن
personage
U
شخص برجسته
personages
U
شخص برجسته
leading
U
عمده برجسته
contour
U
نقشه برجسته
milestone
U
مرحله برجسته
milestones
U
مرحله برجسته
eminently
U
بطور برجسته
premier
U
هنرپیشه برجسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com