English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elucidative U تفسیری روشن سازنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elucidatory U روشن سازنده
irradiative U روشن سازنده
pertubative U اشفته سازنده مضطرب سازنده
expositive U تفسیری
paraphrastic U تفسیری
expository U تفسیری
expositorv U تفسیری
exegetical U تفسیری
elucidatory U تفسیری
interpretive U تفسیری
interpretive U تفسیری شرحی
interpretative U تفسیری شرحی
interpretive therapy U درمان تفسیری
glossarial U مربوط به فهرست معانی ای که درپایان کتاب باشد تفسیری
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
daylight U روز روشن روشن کردن
daylit U روز روشن روشن کردن
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
maker U سازنده
concoctor U سازنده
constructive U سازنده
wright U سازنده
constructor U سازنده
fabricant U سازنده
fabricator U سازنده
fomative U سازنده
compositor U سازنده
manufacturer U سازنده
producer U سازنده
producers U سازنده
manufacturers U سازنده
instrumentalists U سازنده
builder U سازنده
builders U سازنده
component U سازنده
components U سازنده
constituent U سازنده
constituents U سازنده
compositors U سازنده
makers U سازنده
instrumentalist U سازنده
lubricated U روان سازنده
lubricate U روان سازنده
lubricant U روان سازنده
qualificatory U محدود سازنده
lubricates U روان سازنده
lubricating U روان سازنده
renovator U باز نو سازنده
ingredients U عنصر سازنده
composers U سازنده مصنف
film developer U سازنده فیلم
refrigrative U خنک سازنده
composer U سازنده مصنف
refrigerative U خنک سازنده
lubricants U روان سازنده
incorporator U یکی سازنده
melodist U سازنده ملودی
manufacturers' agent U نماینده سازنده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
lutist U سازنده عود
manifestative U اشکار سازنده
inveigler U گمراه سازنده
presentive U مجسم سازنده
builder U موسس سازنده
procreator U موجد سازنده
builders U موسس سازنده
interceptive U جدا سازنده
purificative U پا سازنده تطهیری
procreation U سازنده زایش
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
fabricator U سازنده وسایل
components U جزء سازنده
deific U خدا سازنده
suppressor U موقوف سازنده
enslaver U بنده سازنده
restrictive U محدود سازنده
distractive U پریشان سازنده
dissipative U پراکنده سازنده
dispossessor U بی بهره سازنده
depletive U تهی سازنده
assuror U مطمئن سازنده
ingredient U عنصر سازنده
alterative U دگرگون سازنده
vitiator U تباه سازنده
factor U سازنده فاکتور
separative U جدا سازنده
qualifiers U ملایم سازنده
qualifier U ملایم سازنده
component U جزء سازنده
sonneteer U سازنده غزل
spoiler U فاسد سازنده
coordinative U متناسب سازنده
assurer U مطمئن سازنده
factors U سازنده فاکتور
subjugator U مطیع سازنده
suppressive U موقوف سازنده
supersessive U لغو سازنده
manufacturer's software U نرم افزار سازنده
formative U ترکیب کننده سازنده
boiler maker U سازنده دیگ بخار
metrist U سازنده نظم وشعر
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
wright U کارگر سازنده نجار
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
mitigatory U سبک سازنده مخفف
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
boilermaker U سازنده دیگ بخار
composition U نسبت اجزای سازنده
composition U نسبت اجزاء سازنده
ideologue U سازنده ایده ئولوژی
compositions U نسبت اجزای سازنده
manufacturer U تولید کننده سازنده
diallist U سازنده ساعت افتابی
indican U ماده سازنده نیل
loathful U دافع بیرغبت سازنده
manufacturers U تولید کننده سازنده
ceramist U سازنده فروف سفالین
ceramicist U سازنده فروف سفالین
compositions U نسبت اجزاء سازنده
purificatory U پاک سازنده تطهیری
toyer U سازنده اسباب بازی
procurer U فراهم سازنده جاکش
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
pictorial U تصویر نما مجسم سازنده
wet cooper U سازنده چلیک برای مایعات
illusory U گمراه کننده مشتبه سازنده
producers U عمل اورنده سازنده باراورنده
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
humiliating U پست سازنده خفیف کننده
detonating U محترق شونده منفجر سازنده
data general corporation U سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
producer U عمل اورنده سازنده باراورنده
humiliatingly U پست سازنده خفیف کننده
perversive U گمراه کننده منحرف سازنده
spoilsman U تباه کننده فاسد سازنده
pastoralist U سازنده شعرهای روستایی چوپان
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
mitigative U سبک سازنده تخفیف دهنده
self discharging U ازاد سازنده نفس خود
carver U قلم سنگ تراشی سازنده
illusive U گمراه کننده مشتبه سازنده
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
dry cooper U سازنده چلیک برای خشکه بار
borland international U یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
flag waver U مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
Dec U یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
smokescreen U عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
horner U سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
leukosis U زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
metencephalon U قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis U سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
setting up U روشن
express U روشن
expressed U روشن
clean cut U روشن
eidetic U روشن
expresses U روشن
clearer U روشن
sets U روشن
cloudless U روشن
moonlit U روشن
clears U روشن
elucidate U روشن
clear cut U روشن
elucidated U روشن
elucidating U روشن
vivid U روشن
legible U روشن
shrillest U روشن
shriller U روشن
set U روشن
alight U روشن
elucidates U روشن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com