Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
discrepancy
U
تفاوت اشتباه در حساب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
miscalculating
U
اشتباه حساب کردن
miscalculated
U
اشتباه حساب کردن
miscalculates
U
اشتباه حساب کردن
miscalculate
U
اشتباه حساب کردن
i am & out
U
پنج لیره اشتباه حساب کردم
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
cost plus contracts
U
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account
U
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
capitalized expense
U
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
To cook the books.
U
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
privilege
U
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings
U
تصفیه حساب صورت حساب
reckoning
U
تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements
U
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register
U
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
exchange
U
تفاوت
exchanges
U
تفاوت
diversity
U
تفاوت
indifferent
U
بی تفاوت
apathetic
U
بی تفاوت
exchanged
U
تفاوت
differences
U
تفاوت
discrepancy
U
تفاوت
diversities
U
تفاوت
difference
U
تفاوت
amphoteric
U
بی تفاوت
exchanging
U
تفاوت
noise margin
U
تفاوت خش
margins
U
تفاوت
margin
U
تفاوت
indfferent
U
بی تفاوت
margine
U
تفاوت
displaciment
U
تفاوت مکان
product differentiation
U
تفاوت محصول
losing the exchange
U
تفاوت دادن
minor exchange
U
تفاوت کوچک
what the odds
U
چه تفاوت میکند
inequalities
U
تفاوت نامعادله
price differential
U
تفاوت قیمت
permissible deviation
U
تفاوت مجاز
winning the exchang
U
تفاوت گرفتن
neutral stability
U
پایداری بی تفاوت
neutral equilibrium
U
تعادل بی تفاوت
significant difference
U
تفاوت معنادار
inequality
U
تفاوت نامعادله
tolerances
U
تفاوت مجاز
sensed difference
U
تفاوت محسوس
tolerance
U
تفاوت مجاز
they differ materially
U
تفاوت کلی با هم دارند
as cool as a cucumber
<idiom>
U
مثل یخ
[سرد و بی تفاوت]
make over
<idiom>
U
بی تفاوت جلوه دادن
by far
<idiom>
U
با تفاوت زیاد،بزرگ
standard error of difference
U
خطای معیار تفاوت
sed
U
خطای معیار تفاوت
jnd
U
کمترین تفاوت محسوس
just noticeable difference
U
کمترین تفاوت محسوس
long odds
U
تفاوت زیاد درمسابقه
rank difference correlation
U
همبستگی تفاوت رتبه ها
agio
U
تفاوت هزینه تسریع
in the face of such odds
U
با وجود این تفاوت
it makes a t. difference
U
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
account
U
حساب صورت حساب
trade gap
U
تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
straight face
U
چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
qualities
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
quality
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
total factor productivity
U
تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
balance of trade
U
تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
markup
U
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
to split the difference
U
تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
declination
U
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
no year oppropriation
U
حساب تامین اعتبار باز حساب باز
he calcn lates with a
U
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
balance of trade
U
تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
contrasted
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
tare
U
تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
error
U
اشتباه
fallacies
U
اشتباه
faulted
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
clanger
U
اشتباه
flounder
U
اشتباه
errors
U
اشتباه
floundered
U
اشتباه
goof
U
اشتباه
goofing
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
goofs
U
اشتباه
in error
<adj.>
U
اشتباه
fallacy
U
اشتباه
fault
U
اشتباه
faux pas
U
اشتباه
floundering
U
اشتباه
flounders
U
اشتباه
goofed
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
snafu
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
trip
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
mistakenness
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
false
<adj.>
U
اشتباه
incorrectness
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
fumble
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
mistake
U
اشتباه
wrong
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
fumbled
U
اشتباه
inerrant
U
بی اشتباه
hair
U
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
mistakenness
U
در اشتباه بودن
dispersion error
U
اشتباه پراکندگی
misconstruing
U
اشتباه کردن
disabuses
U
از اشتباه دراوردن
lapsus linguac
U
اشتباه لپی
disabusing
U
از اشتباه دراوردن
off the beam
<idiom>
U
اشتباه ،خطا
metachronism
U
اشتباه تاریخی
boo boo
U
اشتباه کاری
mistake of law
U
اشتباه حکمی
miswrite
U
اشتباه نوشتن
flub
U
اشتباه احمقانه
I made a mistake . I was wrong.
U
من اشتباه کردم
mistaken party
U
اشتباه کننده
mistake of fact
U
اشتباه موضوعی
lapsus memoriac
U
اشتباه یا لغزش
miscue
U
اشتباه کردن
mils trip
U
اشتباه میلیمی
malentendu
U
اشتباه فهمیدن
dead shot
U
تیر اشتباه
deflection error
U
اشتباه سمتی
deflection error
U
اشتباه انحراف
deflection error
U
اشتباه سمت
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
misprint
U
اشتباه چاپی
misconstrue
U
اشتباه کردن
misconstrued
U
اشتباه کردن
misconstrues
U
اشتباه کردن
disabused
U
از اشتباه دراوردن
misplay
U
بازی اشتباه
make a mistake
<idiom>
U
اشتباه کردن
disabuse
U
از اشتباه دراوردن
mistakable
U
قابل اشتباه
misstep
U
اشتباه درقضاوت
computational
U
اشتباه در محاسبه
trip up
<idiom>
U
اشتباه کردن
misguidely
U
از روی اشتباه
misprints
U
اشتباه چاپی
miscarriage of justice
U
اشتباه قضایی
blunders
U
اشتباه کردن
blunders
U
اشتباه لپی
blunders
U
اشتباه بزرگ
blundering
U
اشتباه کردن
blundering
U
اشتباه لپی
blundering
U
اشتباه بزرگ
blundered
U
اشتباه کردن
blundered
U
اشتباه لپی
mistakes
U
اشتباه کردن
mistake
U
اشتباه کردن
faults
U
تقصیر اشتباه
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
inaccuracies
U
اشتباه غلط
inaccuracies
U
خطا یا اشتباه
inaccuracy
U
اشتباه غلط
inaccuracy
U
خطا یا اشتباه
faulted
U
تقصیر اشتباه
fault
U
تقصیر اشتباه
systematic error
U
اشتباه سیستماتیک
blundered
U
اشتباه بزرگ
blunder
U
اشتباه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com