English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
redesignate U اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
left shift U تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
displacement U اختلاف مکان تغییر مکان
displaciment U تغییر مکان
displacement U تغییر مکان
displeacement of water U تغییر مکان اب
left shift U تغییر مکان به چپ
shifts U تغییر مکان
change of place U تغییر مکان
shifted U تغییر مکان
shift U تغییر مکان
circular shift U تغییر مکان دایرهای
permanent change of station U تغییر مکان دایمی
cyclic shift U تغییر مکان چرخهای
arithmetic shift U تغییر مکان حسابی
shifted U تغییر مکان انتقال
logic shift U تغییر مکان منطقی
shifts U تغییر مکان انتقال
ring shift U تغییر مکان حلقهای
red shift U تغییر مکان سرخ
shift out U تغییر مکان به بیرون
doppler shift U تغییر مکان دوپلری
circular shift U تغییر مکان حلقوی
sides way U تغییر مکان جانبی
components of displacement U مولفههای تغییر مکان
die shift U تغییر مکان حدیده
logical shift U تغییر مکان منطقی
end around shift U تغییر مکان دورگشتی
shift register U ثبات تغییر مکان
piston displacement U تغییر مکان پیستون
shift U تغییر مکان انتقال
displacement U جابجاشدگی تغییر مکان
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
dynamic shift register U ثبات تغییر مکان پویا
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
output per unit of displacement U توان در واحد تغییر مکان
statip shift register U ثبات تغییر مکان ایستا
right shift U تغییر مکان به سمت راست
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
detaching U زیرامر قرار دادن یکانها
detaches U زیرامر قرار دادن یکانها
detach U زیرامر قرار دادن یکانها
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
multipass overlap U سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
changed U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
left justification U تغییر مکان عدد دودویی به سمت چپ عدد
intransit U در حال تغییر مکان در حال سفر یاانتقال
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
colocate U دریک مکان قرار دادن
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
shift instruction U دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
massages U ماساژ دادن تغییر دادن
massaging U ماساژ دادن تغییر دادن
massaged U ماساژ دادن تغییر دادن
massage U ماساژ دادن تغییر دادن
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
convert U تغییر دادن
amend U تغییر دادن
amended U تغییر دادن
change U تغییر دادن
realigning U تغییر دادن
changed U تغییر دادن
amending U تغییر دادن
realigned U تغییر دادن
to turn something into something U تغییر دادن به
mutating U تغییر دادن
shift U تغییر دادن
mutated U تغییر دادن
mutates U تغییر دادن
mutate U تغییر دادن
to convert something into something U تغییر دادن به
changing U تغییر دادن
realigns U تغییر دادن
shifts U تغییر دادن
transact U تغییر دادن
reset U تغییر دادن
redeploy [staff] U تغییر دادن
alter U تغییر دادن
altered U تغییر دادن
to turn [into] U تغییر دادن
alters U تغییر دادن
altering U تغییر دادن
realign U تغییر دادن
shifted U تغییر دادن
changes U تغییر دادن
modify U تغییر دادن
modifies U تغییر دادن
permute U تغییر دادن
modifying U تغییر دادن
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
changes U تغییر دادن تبدیل
transfiguring U تغییر صورت دادن
colour U تغییر رنگ دادن
transfigures U تغییر شکل دادن
colours U تغییر رنگ دادن
transfiguring U تغییر شکل دادن
misshape U تغییر شکل دادن
metamorphoses U تغییر شکل دادن
change U تغییر دادن تبدیل
color U تغییر رنگ دادن
to change the tack U تغییر رویه دادن
modification U تغییر شکل دادن
tunes U تغییر فرکانس دادن
changed U تغییر دادن تبدیل
tune U تغییر فرکانس دادن
metamorphosed U تغییر شکل دادن
changing U تغییر دادن تبدیل
disguising U تغییر قیافه دادن
transfigure U تغییر شکل دادن
transmute U تغییر هیئت دادن
transfigure U تغییر صورت دادن
discolouring U تغییر رنگ دادن
discolours U تغییر رنگ دادن
transmuted U تغییر هیئت دادن
disguise U تغییر قیافه دادن
disguised U تغییر قیافه دادن
transmutes U تغییر هیئت دادن
discoloured U تغییر رنگ دادن
transfigured U تغییر صورت دادن
metamorphose U تغییر شکل دادن
transmuting U تغییر هیئت دادن
transshape U تغییر شکل دادن
transshape U تغییر ماهیت دادن
transfigures U تغییر صورت دادن
discolored U تغییر رنگ دادن
discoloring U تغییر رنگ دادن
discolors U تغییر رنگ دادن
transfigured U تغییر شکل دادن
discolour U تغییر رنگ دادن
disguises U تغییر قیافه دادن
metamorphosing U تغییر شکل دادن
reshape U تغییر شکل دادن
quirk U تغییر جهت دادن
discolor U تغییر رنگ دادن
sing a different tune <idiom> U تغییر جهت دادن
go about U تغییر جهت دادن
remodel U تغییر وضع دادن
remodeled U تغییر وضع دادن
remodeling U تغییر وضع دادن
remodelled U تغییر وضع دادن
transformed U تغییر شکل دادن
veers U تغییر عقیده دادن
switches U تغییر جهت دادن
switched U تغییر جهت دادن
veer U تغییر عقیده دادن
transform U تغییر شکل دادن
veered U تغییر عقیده دادن
shift the rudder U تغییر دادن سکان
transforms U تغییر شکل دادن
transforming U تغییر شکل دادن
remodelling U تغییر وضع دادن
shunted U تغییر جهت دادن
shunts U تغییر جهت دادن
switch U تغییر جهت دادن
to change colour U تغییر رنگ دادن
quirks U تغییر جهت دادن
to change one's tune U تغییر عقیده دادن
to change ones mind U تغییر رای دادن
to veer [off] U تغییر جهت دادن
remodels U تغییر وضع دادن
to transform [into] U تغییر شکل دادن [به]
shunt U تغییر جهت دادن
transferring U تغییر سمت دادن لوله
put about U تغییر جهت دادن برگشتن
modifying U تغییر دادن معتدل ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com