English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
fluctuated U تغییر مداوم
fluctuates U تغییر مداوم
fluctuate U تغییر مداوم
graduating U تغییر تدریجی کردن
graduates U تغییر تدریجی کردن
graduate U تغییر تدریجی کردن
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
mordant U ماده ثابت کننده
flat U ثابت یا تغییر نکردنی
flattest U ثابت یا تغییر نکردنی
react U تغییر به علت وجود یک ماده
reacts U تغییر به علت وجود یک ماده
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
reacted U تغییر به علت وجود یک ماده
reacting U تغییر به علت وجود یک ماده
rheology U علم جریان و تغییر شکل ماده
leap frog test U استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند
switching U بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
variable displacement pump U پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
to transubstantiate U تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
phased U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
away U پیوسته بطور پیوسته
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
running U مداوم
continuous U مداوم
constant U مداوم
constants U مداوم
unremitting U مداوم
ongoing U مداوم
sequential U مداوم
cyclic U مداوم
continuing U مداوم
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
durably U بطور مداوم
persistent inflation U تورم مداوم
steadied U پی درپی مداوم
discontinuous U غیر مداوم
steadiest U پی درپی مداوم
life long education U اموزش مداوم
endurance time U سرعت مداوم
drum rolls U ضربات مداوم
steadies U پی درپی مداوم
drum roll U ضربات مداوم
halting U غیر مداوم
continuous fire U اتش مداوم
running fire U اتش مداوم
continuous illumination U روشنایی مداوم
sustained rate U نواخت مداوم
steadying U پی درپی مداوم
persistent U پایا مداوم
sustaining growth U رشد مداوم
stand U دفاع مداوم
sustained illumination U روشنایی مداوم
sustained fire U تیر مداوم
sustained fire U اتش مداوم
steady U پی درپی مداوم
steady state growth U رشد مداوم
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
stable U مداوم محک کردن
assiduity U توجه و دقت مداوم
steady state U وضعیت بارشد مداوم
endurance time U سرعت حداکثر مداوم
stables U مداوم محک کردن
straight pool billiard U بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
one-night stand U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
yak U : بطور مداوم حرف زدن
uninterrupted duty U کار مداوم غیر یکنواخت
one-night stands U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
yaks U : بطور مداوم حرف زدن
Constant dripping wear away the stone . <proverb> U قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
continuation U حرکت مداوم بسوی سبد
continuously pointed fire U اتش روانه شده مداوم
imperceptible U تدریجی
step wise U تدریجی
step by step U تدریجی
gradatory U تدریجی
gradual U تدریجی
gradational U تدریجی
slow U تدریجی
step-by-step U تدریجی
piecemeal U تدریجی
slower U تدریجی
slows U تدریجی
progressive U تدریجی
slowing U تدریجی
slowed U تدریجی
slowest U تدریجی
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
instillation U ریزش تدریجی
piecemeal U بتدریج تدریجی
insti U تلقین تدریجی
erosion U تحلیل تدریجی
corrosion U فساد تدریجی
piecemeal U بطور تدریجی
scale down U کاهش تدریجی
step by step excitation U تحریک تدریجی
fail softly U با خرابی تدریجی
delelopment U تکامل تدریجی
gradation U انتقال تدریجی
gradations U انتقال تدریجی
living death U مرگ تدریجی
evanescence U زوال تدریجی
fail soft U با خرابی تدریجی
fail soft U تخریب تدریجی
partial shipment U حمل تدریجی
glaucoma U کوری تدریجی
insti U ریزش تدریجی
quantizer U تدریجی کننده
gradualness U تدریجی بودن
graduality U تدریجی بودن
progressive assambly U نصب تدریجی
progress payments U پرداخت تدریجی
progressive burning U سوزش تدریجی
evolution U تکامل تدریجی
progressive relaxation U ارمیدگی تدریجی
progressive paralysis U فلج تدریجی
quantize U تدریجی کردن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
lindy U رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
progressional U دارای پیشرفت تدریجی
gas degeneration U فساد تدریجی گازی
intergradation U محو سازی تدریجی
gradual U شیب تدریجی واهسته
progressive burning U سوختن تدریجی خرج
evolution U تحول تکامل تدریجی
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
evanescence U فقدان تدریجی ناپایداری
processes U پیشرفت تدریجی ومداوم
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
process U پیشرفت تدریجی ومداوم
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
abklingen U محو شدن تدریجی احساس
evolutionism U اصول ترقی و تکامل تدریجی
lysis U سقوط وزوال تدریجی مرض
progressive cookery U پخت تدریجی غذای یکان
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
striptease U رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
changed U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changes U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
escalation U افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
winder U گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
lamb's tongue U [کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual U افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
everywhen U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com