Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kedge
U
تغییرجهت کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shift
U
تغییرجهت
shifts
U
تغییرجهت
shifted
U
تغییرجهت
veer
U
تغییرجهت دادن
gybe
U
جنبش تغییرجهت
to put a bout
U
تغییرجهت دادن
veered
U
تغییرجهت دادن
veers
U
تغییرجهت دادن
to chop back
U
ناگهان تغییرجهت دادن
precession
U
تغییرجهت محور جسم گردند
shunt
U
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunts
U
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunted
U
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
gybe
U
ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
fishtail wind
U
بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
boarded
U
کشتی
on shipboard
U
در کشتی
bottoms
U
کشتی
bottom
U
کشتی
on board a ship
U
در کشتی
on the sea
U
در کشتی
catch
U
کشتی کج
carina
U
کشتی
carinae
U
کشتی
ship
کشتی
hulks
U
کشتی
hulk
U
کشتی
flat
U
پل کشتی
flattest
U
پل کشتی
collier
U
کشتی
on the water
U
در کشتی
by water
U
با کشتی
board
U
کشتی
puppis
U
کشتی دم
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
aft
U
در پس کشتی
afloat
U
در کشتی
wrestling
U
کشتی
decks
U
پل کشتی
decked
U
پل کشتی
vessel
U
کشتی
deck
U
پل کشتی
ark
U
کشتی
argo
U
کشتی
vessels
U
کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
foreship
U
سر کشتی
ships
U
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
bulkhead
U
تیغه در کشتی
bulkheads
U
تیغه در کشتی
packet boat
U
کشتی نامه بر
shipboard
U
کنار کشتی
bo's'n
U
افسر کشتی
hulks
U
بدنه کشتی
noah's a
U
کشتی نوح
hulks
U
تنه کشتی
hulk
U
تنه کشتی
double-decker
U
کشتی دوعرشهای
tonnage
U
فرفیت کشتی
bos'n
U
افسر کشتی
on shipboard
U
سوار کشتی
ocean greyhound
U
کشتی تندرو
on board a ship
U
سوار کشتی
hulk
U
بدنه کشتی
noah ark
U
کشتی نوح
propeller
U
پروانه کشتی
sterner
U
عقب کشتی
hulks
U
لاشه کشتی
crew
U
کارکنان کشتی
sea anchor
U
لنگر کشتی
rhumb line
U
خط انحراف کشتی
ship handling
U
مانور با کشتی
wrestlers
U
کشتی گیر
rhumb
U
خط سیر کشتی
ship papers
U
اسناد کشتی
privateer
U
کشتی مسلح
ship propeller
U
پروانه کشتی
ship safety
U
سلامت کشتی
cargo
U
محموله کشتی
cargoes
U
محموله کشتی
ship building
U
کشتی سازی
shipbuilding
U
کشتی سازی
roadstead
U
کشتی گاه
dockyards
U
تعمیرگاه کشتی
screwpropeller
U
پروانه کشتی
sailing vessel
U
کشتی بادبانی
wrecked
U
کشتی شکسته
sailer
U
کشتی بادبانی
sea fight
U
جنگ کشتی ها
sea gauge
U
اب نشین کشتی
dockyard
U
تعمیرگاه کشتی
seaway
U
مسیر کشتی
freight
U
کرایه کشتی
ship's master
U
افسرارشد کشتی
dock
U
تعمیرگاه کشتی
shipowner
U
مالک کشتی
double-deckers
U
کشتی دوعرشهای
pilotage
U
راهنمایی کشتی
strand
U
به گل نشستن کشتی
passenger liner
U
کشتی مسافربری
strands
U
به گل نشستن کشتی
passenger liner
U
کشتی مسافری
parent ship
U
کشتی مادر
pancratist
U
کشتی گیر
shipper
U
مسافر کشتی
pleasure boat
U
کشتی تفرجی
shipowner
U
صاحب کشتی
berths
U
خوابگاه کشتی
shipboard
U
پهلوی کشتی
docked
U
تعمیرگاه کشتی
docks
U
تعمیرگاه کشتی
berth
U
خوابگاه کشتی
shipboard
U
صحنه کشتی
shipload
U
بار کشتی
predial or prae
U
کشتی روستایی
berthed
U
خوابگاه کشتی
shipmaster
U
رئیس کشتی
berthing
U
خوابگاه کشتی
shipper
U
محموله کشتی
navy
U
کشتی جنگی
flag ship
U
کشتی پیشرو
air ship
U
کشتی هوایی
alee
U
پناهگاه کشتی
amid ships
U
درمیان کشتی
amidships
U
درمیان کشتی
aport
U
بطرف چپ کشتی
argosy
U
کشتی بزرگ
argosy
U
کشتی تجاری
fire ship
U
کشتی اتش زن
at the fore
U
در جلوی کشتی
auxiliary ship
U
کشتی تدارکاتی
ferry boat
U
کشتی گذاره
exs
U
تحویل از کشتی
afterdeck
U
عقب کشتی
affreightment
U
اجاره کشتی
in the hold
U
در انبار کشتی
imbark
U
در کشتی گذاشتن
icebreaker
U
کشتی یخ شکن
ice breaker
U
کشتی یخ شکن
hermaphrodite brig
U
کشتی دو دگله
he went aboard the ship
به کشتی درآمد
he went aboard the ship
او داخل کشتی شد
greco roman
U
کشتی فرنگی
foreship
U
دماغه کشتی
aeroboat
U
کشتی طیار
flying dutchman
U
شبح کشتی
aerographer
U
هواشناسی کشتی
dressing ship
U
تزیین کشتی
doutful category
U
کشتی مشکوک
commondo ship
U
کشتی نیروبر
commercial marine
U
کشتی تجاری
cargo boat
U
کشتی بارکش
cargo boat
U
کشتی باری
combatant vessel
U
کشتی جنگی
cargo liner
U
کشتی باری
cargo ship
U
کشتی باری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com