Perdic | تغییرجهت محور جسم گردند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	precession U	تغییرجهت محور جسم گردند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	sight alinement U	تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
	countershaft U	محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
	shift U	تغییرجهت
	shifted U	تغییرجهت
	shifts U	تغییرجهت
	wheelbase U	فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
	wheelbases U	فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
	rate integration gyro U	ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
	gybe U	جنبش تغییرجهت
	kedge U	تغییرجهت کشتی
	veer U	تغییرجهت دادن
	veered U	تغییرجهت دادن
	veers U	تغییرجهت دادن
	to put a bout U	تغییرجهت دادن
	nose up U	چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
	swivel U	قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
	swivelled U	قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
	swivels U	قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
	to chop back U	ناگهان تغییرجهت دادن
	shunts U	تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
	shunted U	تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
	shunt U	تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
	axis of signal communication U	محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
	gybe U	ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
	clearing and switch buying U	توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
	fishtail wind U	بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
	sketching U	روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
	optimal merge tree U	نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
	staple U	[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
	salor U	سالور [از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
	shaft U	محور
	axles U	محور
	stem U	محور
	mandril U	محور
	mandrel U	محور
	stems U	محور
	axle U	محور
	stemming U	محور
	stemmed U	محور
	axis U	محور
	arbor U	محور
	cranked U	محور
	shafts U	محور
	axis U	خط محور
	pinning U	محور
	interaxial U	محور
	pinned U	محور
	interaxal U	محور
	pin U	محور
	pintle U	محور
	cranks U	محور
	rachis U	محور
	cranking U	محور
	crank U	محور
	dam axis U	محور سد
	pedestals U	محور
	x axis U	محور x
	pivots U	محور
	y axis U	محور y
	z axis U	محور z
	coaxal U	هم محور
	spindles U	محور
	pivoted U	محور
	spindle U	محور
	pedestal U	محور
	z axis U	محور "زد"
	azimuth U	محور
	concentric U	هم محور
	journal U	سر محور
	trunnion U	سر محور
	shaft head U	محور
	center line U	خط محور
	coaxial U	هم محور
	pivot U	محور
	key starter shaft U	محور استارتر
	celestrial axis U	محور عالم
	lift shaft U	محور بالابر
	cartesial axis U	محور دکارتی
	cartesian coordinates U	محور مختصات
	major axis U	محور کانونی
	main shaft U	محور اصلی
	main axis U	محور اصلی
	magnetic axis U	محور مغناطیسی
	longitudinal axis U	محور طولی
	line of collimation U	خط محور عکاسی
	lift axis U	محور برا
	child centered U	کودک محور
	cantilever extension U	محور سگدست
	inclined axis U	محور مورب
	hinge pin U	محور لولایی
	crank axle U	محور لنگ
	crystal axis U	محور کریستال
	gavernor shaft U	محور رگولاتور
	floating axle U	محور نوسان
	data link U	محور مخابرات
	drag axis U	محور پسا
	driving axle U	محور گرداننده
	driving axle U	محور رانش
	flexural axis U	محور خمش
	elastic axis U	محور الاستیک
	hollow shaft U	محور مجوف
	earth's axis U	محور زمین
	coaxial cable U	کابل هم محور
	improper axis U	محور نامتعارف
	imaginary axis U	محور انگاری
	hollow shaft U	محور توخالی
	coaxial line U	کابل هم محور
	dual y axis graph U	نمودار با دو محور y
	x axis U	محور طولها
	wing axis U	محور بال
	visual axis U	محور بینایی
	vertical axis U	محور قائم
	vertical axis U	محور عمودی
	tubular axle U	محور توخالی
	trunnions U	محور قبضتین
	transverse axis U	محور عرضی
	transmission shaft U	محور انتقال
	thole pin U	محور جاپارویی
	tang of file U	محور سوهان
	steering shaft U	محور فرمان
	solid shaft U	محور توپر
	x axis U	محور ایکس
	x axis U	محور ایکس ها
	y axis U	محور عمودی
	timeline U	محور زمان
	inclined axis U	محور مورب
	back-axle U	محور عقب
	y axis U	محور ایگرگ ها
	y axis U	محور عرضها
	y axis U	محور وای
	y axis U	محور ایگرگ
	signal axis U	محور مخابرات
	shaft tube U	خروجی محور
	shaft collar U	بست محور
	pinion shaft U	محور پی نیون
	paradigmatic axis U	محور جانشینی
	output shaft U	محور خروجی
	ordinate U	محور عرضها
	optical axis U	محور اپتیکی
	normal axis U	محور عمودی
	normal axis U	محور قائم
	neutral axis U	محور خنثی
	misalignment U	غیرهم محور
	megneto crank U	محور اندوکتور
	megneto crank U	محور میگر
	tubular shaft U	محور لولهای
	pivot bearing U	یاطاقان محور
	pivot pin U	اشپیل محور
	shaft bracket U	نگهدارنده محور
	rotary axis U	محور دوار
	roll axis U	محور غلطش
	refrence axis U	محور مبداء
	pump shaft U	محور پمپ
	propeller shaft U	محور مفصلی
	propeller shaft U	محور کاردان
	principle axis U	محور اصلی
	principal axis U	محور مبداء
	principal axis U	محور اصلی
	shaft tunnel U	گذرگاه محور
	plummer block U	کنده محور
	pivot pin U	پین محور
	mass axis U	محور جرم
	brake cross shaft U	محور ترمز
	linchpins U	پین محور
	camshaft U	محور کنترل
	pivots U	محور قامه
	camshafts U	محور بادامک
	camshafts U	محور کنترل
	axle U	اکسل محور
	axle U	محور صاف
	armature shaft U	محور ارمیچر
	pivot U	محور قامه
	articulated shaft U	محور مفصلی
	axle U	محور انتقال
	autocentric U	خود محور
	pivoted U	محور قامه
	axial of an aircraft U	محور هواپیما
	axles U	اکسل محور
	axis of advance U	محور پیشروی
	axles U	محور صاف
	camshaft U	محور بادامک
	abscissa U	محور طولها
	linchpins U	میخ محور
	forelocks U	میخ محور
	forelock U	میخ محور
	quill U	محور مجوف
	quills U	محور مجوف
	lynchpins U	میخ محور
	linchpin U	پین محور
	axis U	محور چرخ
	lynchpins U	پین محور
	linchpin U	میخ محور
	axis U	محور طولی
	coaxing U	کابل هم محور
	abscissa U	محور افقی
	abscissa U	محور طولی
	coaxes U	کابل هم محور
	coax U	کابل هم محور
	axis of earth U	محور زمین
	drive shafts U	محور رانش