English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
downfeed U تغذیه رو به پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
down U سوی پایین بطرف پایین
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
recharging U تغذیه
recharge U تغذیه
feeder U خط تغذیه
feeders U خط تغذیه
nourishes U تغذیه
nourished U تغذیه
nourish U تغذیه
feeding U تغذیه
nurturing U تغذیه
nurtures U تغذیه
nurtured U تغذیه
nurture U تغذیه
sustenance U تغذیه
nutrition U تغذیه
recharges U تغذیه
nourishment U تغذیه
nutriment U تغذیه
recharged U تغذیه
feedings U تغذیه
alimentation U تغذیه
nutriments U تغذیه
line feed U تغذیه خط
diet U تغذیه
feeds U تغذیه گردن
undernourished U سوء تغذیه
feeds U تغذیه کردن
unhealthy diet U تغذیه ناسالم
recharge well U چاه تغذیه
feeding problem U مشکل تغذیه
feedway U تغذیه کننده
food program U رژیم تغذیه
form feed U تغذیه کاغذ
noise U منبع تغذیه
noises U منبع تغذیه
injection well U چاه تغذیه
innutrition U عدم تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
ff U تغذیه کاغذ
supply cable U کابل تغذیه
feeder canal U کانال تغذیه
feed pump U پمپ تغذیه
malnourished U بد تغذیه شده
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
dystrophic nutrition U تغذیه دش بار
main supply line U خط تغذیه اصلی
main feed U تغذیه اصلی
magazine feed U تغذیه مخزن
malnutrition U سوء تغذیه
mulnutrition U سوء تغذیه
bottle feeding U تغذیه با بطری
bottle-feeding U تغذیه با بطری
nutritionist U ویژه گر تغذیه
feeding center U مرکز تغذیه
undernourished U گرفتارسوء تغذیه
feeder panel U تابلوی تغذیه
feed pipe U لوله تغذیه
natural recharge U تغذیه طبیعی
dystrophy U سوء تغذیه
ad lib feeding U تغذیه ازاد
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
malnourished U دچارسوء تغذیه
fed U تغذیه شده
pastures U تغذیه کردن
pasture U تغذیه کردن
cross feed U تغذیه عرضی
undernourishment U گرفتارسوء تغذیه
power transformer U مبدل تغذیه
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
alimentiveness U قوه تغذیه
anode supply U تغذیه صفحه
serial feeding U تغذیه نوبتی
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
support [nourish, feed] U تغذیه کردن
nourish U تغذیه کردن
bacteriophagy U تغذیه ازباکتری
reverse bias U تغذیه معکوس
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
recharge basin U حوضچه تغذیه
anthophagous U تغذیه شده با گل
plate supply U تغذیه صفحه
power pack U جعبه تغذیه
undernourishment U سوء تغذیه
pasturage U تغذیه کردن
breast feeding U تغذیه پستانی
aliment U تغذیه کردن
paper feer U تغذیه کاغذ
breast-feeding U تغذیه پستانی
pouring gate U تغذیه قالب
feeders U سیم تغذیه
cutler feed U تغذیه کاتلر
feed U تغذیه کردن
feeder U سیم تغذیه
feed U تغذیه گردن
hematophagous U تغذیه کننده از خون
gate U راه تغذیه لشعلث
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
gates U راه تغذیه لشعلث
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
ichthyophagous U تغذیه کننده ازماهی
input of current U تغذیه و هدایت جریان
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
axial feed method U روش تغذیه محوری
autotroph U قابل تغذیه خودبخود
long distance supply U تغذیه مسافت دور
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
feed U خوراندن تغذیه کردن
negative feeder U سیم تغذیه منفی
to eat an unhealthy diet U خوردن تغذیه ناسالم
predator U تغذیه کننده از شکار
predators U تغذیه کننده از شکار
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
gallivorous U تغذیه کننده از مازو
ration method U روش تغذیه پرسنل
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
grazed U تغذیه کردن از چریدن
graze U تغذیه کردن از چریدن
myrmecophagous U تغذیه کننده ازمورچه
predatorial U تغذیه کننده از شکار
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
endophagous U تغذیه کننده ازروی
power feed cable U کابل تغذیه برق
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
power supply switch U کلید منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع تغذیه
feeds U خوراندن تغذیه کردن
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
vermivorous U تغذیه کننده از کرم
grazes U تغذیه کردن از چریدن
pin feed U تغذیه ممتد کاغذ
tractor feed mechanism U مکانیسم تغذیه تراکتوری
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
feeding group U گروه تغذیه کننده
predatory U تغذیه کننده از شکار
anthophagous U تغذیه کننده از شهد گل
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
cut sheet feeder U تغذیه کننده کاغذ مجزا
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
endophagous U تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
well field U حوزه تغذیه کننده چاه
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
tractor feed printer U چاپگر تغذیه شده تراکتوری
active zone of well U حوزهای که چاه را تغذیه میکند
sitology U علم تغذیه ورژیم غذایی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
supplying U تحویل دادن تغذیه کردن
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
low voltage supply system U سیستم تغذیه فشار ضعیف
downfeed milling machine U دستگاه فرز با تغذیه از زیر
sheet feeder U تغذیه کننده ورق کاغذ
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
lf U تعویض سطر تغذیه کاغذ
mains supply unit U واحد تغذیه جریان شبکه
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
flight sister U افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
oligophagous U تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
updraft U کاربوراتوری که هوااز زیربدان تغذیه شود
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
apivorous U زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
malnutrition U تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
saprophagous U تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
ray U ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
holophytic U تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
jacamar U پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
tusser or sur orsore U یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
flexed U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com