English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
main feed U تغذیه اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flex U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
main supply line U خط تغذیه اصلی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
Other Matches
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
sustenance U تغذیه
alimentation U تغذیه
recharged U تغذیه
nurturing U تغذیه
nourishment U تغذیه
nourishes U تغذیه
feeder U خط تغذیه
nurtures U تغذیه
nurture U تغذیه
recharges U تغذیه
line feed U تغذیه خط
recharge U تغذیه
recharging U تغذیه
nourished U تغذیه
nurtured U تغذیه
nourish U تغذیه
feeders U خط تغذیه
nutriment U تغذیه
nutriments U تغذیه
feedings U تغذیه
diet U تغذیه
feeding U تغذیه
nutrition U تغذیه
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
supply cable U کابل تغذیه
pasturage U تغذیه کردن
food program U رژیم تغذیه
form feed U تغذیه کاغذ
reverse bias U تغذیه معکوس
plate supply U تغذیه صفحه
injection well U چاه تغذیه
serial feeding U تغذیه نوبتی
recharge basin U حوضچه تغذیه
recharge well U چاه تغذیه
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
power pack U جعبه تغذیه
pouring gate U تغذیه قالب
feeds U تغذیه گردن
feed U تغذیه گردن
natural recharge U تغذیه طبیعی
power transformer U مبدل تغذیه
paper feer U تغذیه کاغذ
ff U تغذیه کاغذ
innutrition U عدم تغذیه
magazine feed U تغذیه مخزن
noises U منبع تغذیه
noise U منبع تغذیه
feed U تغذیه کردن
mulnutrition U سوء تغذیه
feeds U تغذیه کردن
breast feeding U تغذیه پستانی
bottle feeding U تغذیه با بطری
bottle-feeding U تغذیه با بطری
anode supply U تغذیه صفحه
anthophagous U تغذیه شده با گل
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
malnutrition U سوء تغذیه
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
alimentiveness U قوه تغذیه
fed U تغذیه شده
breast-feeding U تغذیه پستانی
unhealthy diet U تغذیه ناسالم
feeders U سیم تغذیه
pasture U تغذیه کردن
pastures U تغذیه کردن
malnourished U دچارسوء تغذیه
malnourished U بد تغذیه شده
feeder U سیم تغذیه
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
undernourished U سوء تغذیه
bacteriophagy U تغذیه ازباکتری
cross feed U تغذیه عرضی
nourish U تغذیه کردن
ad lib feeding U تغذیه ازاد
support [nourish, feed] U تغذیه کردن
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
feed pipe U لوله تغذیه
feed pump U پمپ تغذیه
feeder canal U کانال تغذیه
feeder panel U تابلوی تغذیه
feeding center U مرکز تغذیه
feeding problem U مشکل تغذیه
feedway U تغذیه کننده
aliment U تغذیه کردن
undernourishment U گرفتارسوء تغذیه
dystrophy U سوء تغذیه
undernourished U گرفتارسوء تغذیه
downfeed U تغذیه رو به پایین
nutritionist U ویژه گر تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
undernourishment U سوء تغذیه
cutler feed U تغذیه کاتلر
dystrophic nutrition U تغذیه دش بار
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
gates U راه تغذیه لشعلث
gate U راه تغذیه لشعلث
predator U تغذیه کننده از شکار
negative feeder U سیم تغذیه منفی
feed U خوراندن تغذیه کردن
predators U تغذیه کننده از شکار
feeds U خوراندن تغذیه کردن
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
long distance supply U تغذیه مسافت دور
autotroph U قابل تغذیه خودبخود
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
input of current U تغذیه و هدایت جریان
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
ichthyophagous U تغذیه کننده ازماهی
hematophagous U تغذیه کننده از خون
gallivorous U تغذیه کننده از مازو
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
myrmecophagous U تغذیه کننده ازمورچه
anthophagous U تغذیه کننده از شهد گل
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
endophagous U تغذیه کننده ازروی
graze U تغذیه کردن از چریدن
grazed U تغذیه کردن از چریدن
grazes U تغذیه کردن از چریدن
axial feed method U روش تغذیه محوری
predatory U تغذیه کننده از شکار
feeding group U گروه تغذیه کننده
vermivorous U تغذیه کننده از کرم
ration method U روش تغذیه پرسنل
predatorial U تغذیه کننده از شکار
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
tractor feed mechanism U مکانیسم تغذیه تراکتوری
pin feed U تغذیه ممتد کاغذ
power supply switch U کلید منبع تغذیه
power feed cable U کابل تغذیه برق
to eat an unhealthy diet U خوردن تغذیه ناسالم
power supply cable U کابل منبع تغذیه
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
low voltage supply system U سیستم تغذیه فشار ضعیف
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
mains supply unit U واحد تغذیه جریان شبکه
downfeed milling machine U دستگاه فرز با تغذیه از زیر
lf U تعویض سطر تغذیه کاغذ
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
endophagous U تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
active zone of well U حوزهای که چاه را تغذیه میکند
tractor feed printer U چاپگر تغذیه شده تراکتوری
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
cut sheet feeder U تغذیه کننده کاغذ مجزا
supplying U تحویل دادن تغذیه کردن
well field U حوزه تغذیه کننده چاه
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
sitology U علم تغذیه ورژیم غذایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com