English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aggregate batcher U تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aggregate batching plant U دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
Other Matches
uniform aggregate U مصالح ریزدانه یکنواخت
aggregate interlocking U بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
fine aggregate U مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
roofing U مصالح ساختن بام
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
fine grained U ریزدانه
grizzlies U سرند مخصوص مواد ریزدانه
grizzly U سرند مخصوص مواد ریزدانه
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
chert U نوعی سنگ چخماق که ریزدانه و متراکم است
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
compromiser U مصالح
materials U مصالح
donors U مصالح
donor U مصالح
mantling U مصالح
material U مصالح
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
flooring U مصالح کف سازی
stuffs U جنس مصالح
road making material U مصالح راه
reason of state U مصالح مملکتی
reason of state U مصالح عمومی
engineering material U مصالح مهندسی
ballast U مصالح شکسته
ballast U مصالح شسته
public interests U مصالح عامه
material testing U ازمایش مصالح
stuffed U جنس مصالح
stuff U جنس مصالح
permeable materials U مصالح تراوا
overburden U مصالح رویی
paving U مصالح سنگفرش
sealing compound U مصالح سیلکوت
considerations of public interest U مصالح مرسله
strength of materials U مقاومت مصالح
road making material U مصالح راهسازی
endurance limit U حد دوام مصالح
rubble hard core U مصالح اوار
rubble hard core U مصالح تخریب
waste material U مصالح وازده
material U مصالح ساختمان
masonry dam U سد با مصالح بنایی
building material U مصالح ساختمان
building material U مصالح ساختمانی
material U جنس مصالح
foundation materials U مصالح پی سازی
materials U جنس مصالح
materials U مصالح ساختمان
coated materials U مصالح اغشته
hard core U مصالح تخریب
testing of materials U ازمایش مصالح
aggregates U مصالح دانهای
talus meterial U مصالح سنگریز
impervious materials U مصالح ناتراوا
impermeable materials U مصالح نفوذناپذیر
impermeable materials U مصالح ناتراوا
aggregate U مصالح دانهای
binding material U مصالح چسبنده
hard core U مصالح اوار
testing of materials U ازمایش مقاومت مصالح
coated materials U مصالح اندود شده
brick masonary channel U کانال با مصالح اجری
sheeting U مصالح ورق سازی
coarse aggregate U مصالح درشت دانه
brick ballast U مصالح شکسته اجری
transferor U مصالح انتقال دهنده
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
aggregate U کلوخه مصالح سنگی
aggregate U مصالح دانه بندی
masonery bond U بست مصالح بنایی
aggregates U کلوخه مصالح سنگی
masonry lining U پوشش با مصالح ساختمانی
material storage area U انبار مصالح ساختمانی
material testing laboratory U ازمایشگاه مصالح ساختمانی
endowment for the benefit of the public U وقف بر مصالح عامه
masonery U مصالح ساختمانی سنگتراشی
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
stone ballast U مصالح شکسته سنگی
aggregates U مصالح دانه بندی
semipermeable materials U مصالح نیمه تراوا
florring U مصالح فرش اطاق
semipervious materials U مصالح نیمه تراوا
ballast U شن ریزی مصالح شکسته
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
studding U مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
selected fill U مصالح انتخابی برای خاکریزی
coarse aggregate U مصالح دانه بندی درشت
electric wiring material U مصالح سیم کشی برق
ticky-tacky [American E] U جنس بنجل [مصالح ساختمان]
sheathing U مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
material testing machine U دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
jerry build U با مصالح ارزان ساختمان کردن
tubing U مصالح لوله سازی ولوله کشی
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
masonary U مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
internationalism U عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
consul U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
fixations U تعیین
assignment of space U تعیین جا
appointments U تعیین
specification U تعیین
determination U تعیین
appointment U تعیین
formulation U تعیین
fixation U تعیین
emplacement U تعیین جا
designations U تعیین
designation U تعیین
demark U تعیین حدودکردن
foreordainment U تعیین از پیش
delimitation U تعیین حدود
range determination U تعیین مسافت
income determination U تعیین درامد
indentification U تعیین هویت
determinative U تعیین کننده
indeterminable U تعیین ناپذیر
redirection U تعیین مسیر
redirection U تعیین جهت
slates U تعیین کردن
appoints U تعیین کردن
avow U شرط تعیین
avowing U شرط تعیین
avows U شرط تعیین
wage determination U تعیین دستمزد
quantification U تعیین خاصیت
valorization U تعیین ارزش
unitization U تعیین واحد
job placement U تعیین شغل
bound U تعیین کردن
typification U تعیین نمونه
frequency designation U تعیین فرکانس
frequency determination U تعیین فرکانس
budget determinant U تعیین بودجه
frequency assignment U تعیین فرکانس
determinable U قابل تعیین
frequency allocation U تعیین فرکانس
determination coefficient U ضریب تعیین
slated U تعیین کردن
slate U تعیین کردن
appoint U تعیین کردن
sex determination U تعیین جنسیت
damage assessment U تعیین خسارات
signification U تعیین افهار
identifying U تعیین کردن
identify U تعیین کردن
identifies U تعیین کردن
tell off U تعیین کردن
determinants U تعیین کننده
emplacement U تعیین محل
enumeration U تعیین شماره
moisture determination U تعیین رطوبت
identified U تعیین کردن
completely specified U با تعیین کامل
predesignation U تعیین قبلی
price determination U تعیین قیمت
determinant U تعیین کننده
fix on U تعیین کردن
assessment U تعیین مالیات
assessments U تعیین مالیات
identification U تعیین هویت
assignation U تعیین وقت
assignations U تعیین وقت
coefficient of determination U ضریب تعیین
titration U تعیین عیار
demarcation U تعیین حدود
placements U تعیین شغل
assignment U تعیین تعدادسهمیه
fixes U تعیین کردن
nomination U تعیین نامزدی
ascertian U تعیین کردن
routes U تعیین خط مسیر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com