English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
consolidation U ادغام دو یاچند موسسه
mergers U یکی شدن دو یاچند شرکت
merger U یکی شدن دو یاچند شرکت
ligature U دو یاچند حرف متصل بهم
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
syndactyl U دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
dogfights U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
dogfight U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
bloc U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
blocs U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
zeeman U پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
bulb angle U جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
unarmed U بی اسلحه
armless U بی اسلحه
weapon U اسلحه
weapons U اسلحه
bare handed U بی اسلحه
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
misfires U گیرکردن اسلحه
misfired U گیرکردن اسلحه
misfire U گیرکردن اسلحه
fire arms U اسلحه ی گرم
single shot U اسلحه تک تیر
armorer U اسلحه ساز
weapon U اسلحه حربه
triggered U ماشه اسلحه
side arm U اسلحه کمری
holsters U جلد اسلحه
holster U جلد اسلحه
side arms U اسلحه کمری
weapons U اسلحه حربه
armory U اسلحه خانه
shooting iron U اسلحه گرم
firearm U اسلحه گرم
safety lock U ضامن اسلحه
pieces U اسلحه گرم
triggers U ماشه اسلحه
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
piece U اسلحه گرم
repeating firearm U اسلحه خودکار
heavy armed U سنگین اسلحه
armourer U اسلحه ساز
arm U اسلحه گرم
weaponary U مربوط به اسلحه
light armed U سبک اسلحه
arm of precision U اسلحه دقیق
d. armour U اسلحه دفاع
ordnance U اسلحه ومهمات
weaponry U اسلحه سازی
antiaircraft U اسلحه ضد هوایی
trigger U ماشه اسلحه
thumbing U شستی اسلحه
cold steel U اسلحه سرد
thumbs U شستی اسلحه
maximum range U بردنهایی اسلحه
armoury U اسلحه قوزخانه
armouries U اسلحه خانه
armouries U اسلحه قوزخانه
armoury U اسلحه خانه
thumb U شستی اسلحه
thumbed U شستی اسلحه
firearms U اسلحه گرم
Elaborate U اسلحه بزرگ
stoppages U گیر در اسلحه
stoppage U گیر در اسلحه
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
armory U کارخانهء اسلحه سازی
light infantry U پیاده سبک اسلحه
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
velite U سرباز سبک اسلحه
magazine U مخزن خشاب اسلحه
magazines U مخزن خشاب اسلحه
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
to sight gun U نشان کردن اسلحه
muzzled U دهانه لوله اسلحه
biathlon U اسکی صحرانوردی با اسلحه
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
poppers U اسلحه صدا دار
ranging U تنظیم کردن اسلحه
muzzles U دهانه لوله اسلحه
muzzling U دهانه لوله اسلحه
missile U اسلحه پرتاب کردنی
lift fire U زیادکردن برد اسلحه
popper U اسلحه صدا دار
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
muzzle U دهانه لوله اسلحه
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
stock U دسته ابزار و اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
armorer U نگهبان اسلحه زراد
hold up U با اسلحه سرقت کردن
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
disassemble U بازکردن اسلحه یا موتور
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
warranty U تعهد
mandates U تعهد
sponsion U تعهد
assumes U تعهد
mandated U تعهد
mandate U تعهد
contract U تعهد
warranties U تعهد
obligation U تعهد
bond U تعهد
mandating U تعهد
liability U تعهد
commitments U تعهد
onus U تعهد
assume U تعهد
undertaking U تعهد
assurance U تعهد
liabilities U تعهد
obligations U تعهد
assurances U تعهد
assunption U تعهد
assumpsit U تعهد
commitment U تعهد
committment U تعهد
engagement U تعهد
guarantee U تعهد
guaranteed U تعهد
guarantees U تعهد
oblogation U تعهد
obstriction U تعهد
engagements U تعهد
bank bond U تعهد
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com