English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
obligations incurred U تعهدات پرداخت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unliquidated obligation U تعهدات پرداخت نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
Other Matches
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
engagement U تعهدات
obligation U تعهدات
obligations U تعهدات
committment U تعهدات
engagements U تعهدات
unlimited liability U تعهدات نامحدود
secondary obligation U تعهدات ثانویه
primery obligation U تعهدات اولیه
admission of liability U پذیرش تعهدات
employer's liability U تعهدات کارفرما
several covenants U تعهدات انفرادی
termination of obligations U سقوط تعهدات
several covenants U تعهدات جداگانه
law of obligations U حقوق تعهدات
liabilities and responsibilities U تعهدات و مسئوولیتها
bank liabilities U تعهدات بانکی
net obligations U تعهدات کلی
net obligations U جمع کل تعهدات
carry out the obligations U اجرای تعهدات
capital commitment U تعهدات مالی
interstate engagments U تعهدات بین الدول
nonfulfilment U عدم انجام تعهدات
public liability insurance U بیمه تعهدات عمومی
professional liability insurance U بیمه تعهدات شغلی
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
specialty debt U تعهدات مستند به اسناد رسمی
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
defacto recognition U شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
settlement U پرداخت
settlements U پرداخت
glazes U پرداخت
remitment U پرداخت
pays U پرداخت
trim U پرداخت
discharge U پرداخت
discharges U پرداخت
pay U پرداخت
paying U پرداخت
refunds U پس پرداخت
refunding U پس پرداخت
refunded U پس پرداخت
pt U پرداخت
refund U پس پرداخت
finish U پرداخت
finishes U پرداخت
disbursement U پرداخت
expenditure U پرداخت
payments U پرداخت
glaze U پرداخت
payment U پرداخت
discharging U پرداخت
bleaching U پرداخت
polish U پرداخت
defrayal U پرداخت
making good U پرداخت
finishing touches U پرداخت
furbisher U پرداخت گر
glosser U پرداخت گر
burnisher U پرداخت گر
finishing U پرداخت
renderings U پرداخت
rendering U پرداخت
refinishing U پرداخت
polishes U پرداخت
outlay U پرداخت
lustreer U پرداخت
dishonoured U خودداری از پرداخت
remitter U پرداخت کننده
imprest U پیش پرداخت
pre payment U پیش پرداخت
outstandingly U پرداخت نشده
outstanding U پرداخت نشده
remittances U پرداخت تادیه
renditions U پرداخت تحویل
prest U پیش پرداخت
burnishing U پرداخت کاری
rendition U پرداخت تحویل
prepayment U پیش پرداخت
progress payments U پرداخت تدریجی
remittance U پرداخت تادیه
indemnification U پرداخت غرامت
remittal U گذشت پرداخت
scours U پرداخت کردن
scoured U پرداخت کردن
scour U پرداخت کردن
tumbles U پرداخت کردن
remittable U قابل پرداخت
tumbled U پرداخت کردن
tumble U پرداخت کردن
punctual payment U پرداخت در سر وعده
reimbursable U قابل پرداخت
demand for payment U تقاضای پرداخت
prompt payment U پرداخت فوری
finish U پرداخت کار
finisher U پرداخت کننده
final payment U پرداخت نهایی
deferred payment U پرداخت معوق
lustre U صیقل پرداخت
earnest money U پیش پرداخت
deferred payment U پرداخت اتی
finishes U پرداخت کار
dishonouring U خودداری از پرداخت
dishonours U خودداری از پرداخت
installment payment U پرداخت قسطی
payment in full U پرداخت تمام
payment in full U پرداخت کامل
payees U پرداخت شونده
payee U پرداخت شونده
paid U پرداخت شده
on account payment U پیش پرداخت
back freigt U پرداخت کرایه
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
payment in due cource U پرداخت به موقع
average payment U پرداخت متوسط
advice note U دستورپیش پرداخت
payer U پرداخت کننده
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
annual payment U پرداخت سالیانه
advance payment U پیش پرداخت
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payment in advance U پیش پرداخت
payable at sight U پرداخت دیداری
payment in kind U پرداخت جنسی
unpaid U پرداخت نشده
non payment U عدم پرداخت
monthly payment U پرداخت ماهانه
casual payment U پیش پرداخت
money back U تضمین پرداخت
diamond polishing U پرداخت الماسی
lump sum payment U پرداخت یکجا
lump sum payment U پرداخت نقدی
d. note U درخواست پرداخت
interim financing U پرداخت موقت
date of maturity U موعد پرداخت
date of payment U موعد پرداخت
by payment U از طریق پرداخت
overpayment U پرداخت اضافی
part payment U پرداخت اقساطی
payment stopped U توقف پرداخت
payment terms U شرایط پرداخت
payor U پرداخت کننده
pay off U پرداخت کردن
period of grace U مهلت پرداخت
planish U پرداخت کردن
bilk U گذاشتن از پرداخت
subscriptions U تعهد پرداخت
subscription U تعهد پرداخت
planishing tool U ابزار پرداخت
pre paid U پیش پرداخت
payment by installments U پرداخت قسطی
pays U وابسته به پرداخت
paying U پرداخت کردن
paying U وابسته به پرداخت
advances U پیش پرداخت
pay U پرداخت کردن
pay U وابسته به پرداخت
advancing U پیش پرداخت
down payment U پیش پرداخت
pays U پرداخت کردن
advance پیش پرداخت
bonuses U پرداخت اضافی
bonus U پرداخت اضافی
settlements U تصفیه پرداخت
settlements U تسویه پرداخت
settlement U تصفیه پرداخت
settlement U تسویه پرداخت
advance U پیش پرداخت
cash dispensers U پرداخت مینماید
paymasters U مامور پرداخت
cash dispenser U پرداخت مینماید
payable U قابل پرداخت
liquidation U پرداخت بدهی
repayments U پرداخت مجدد
satin U جلا پرداخت
repayment U پرداخت مجدد
polish U پرداخت کردن
down payments U پیش پرداخت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com